* قورباغه هایی که مامور خدا بودند! (نقد)

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ  

یا اَبا الحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ اَیُّهَا الهادیِ النِّقِیُّ

*نقدی بر یک خاطره ( قورباغه هایی که مامور خدا بودند )

پیش از بررسی و نقد  این داستان بخصوص و نظایر آن که اینروزها به مدد و اهتمام افراد ساده لوح و عشق لایک ! در فضای نت به بقاء ادامه می دهند؛ ذکر این نکته ضروری است که نگارندهءاین سطور درپی تخطئه و کتمان امدادهای غیبی در جبهه های نبرد نیست که خود بارها شاهد عنایات حق تعالی؛ و به اذن ذات اقدسش؛کرامات ائمه معصومین علیهم السلام ؛درپی توسلات و استغاثه رزمندگان به پیشگاهشان بوده ام و به امدادها و عنایات ایشان در حفظ و بقای انقلاب-نظام و پیروزی در دفاع مقدس اعتقاد راسخ دارم ؛ اما اینکه در تبیین و اثبات این کرامات به داستانسرایی و مبالغه متوسل شویم و از طرق ناحق! در صدد تایید این کرامات برآییم را هم مطلقا بر نمی تابم. بااین مقدمه خوانندهءبصیر را به مطالعه آنچه در پی خواهدآمد دعوت می نمایم :

مدتهابود که ضیق وقت ناشی ازاشتغال مرا از حضور و مطالعهء محتویات فضای مجازی(اینترنت)باز داشته بودو از آنچه در آن رخ می دادغافل بودم . تااینکه مفارقتی دست داد و ازاین فرجه برای حضوردر فضای نت استفاده کردم. به سان کسی که چون اصحاب کهف ع ؛سر از غار بدرآورده و بادنیایی دیگر روبروشده؛ازحیرت آنچه که در این دنیای ثانی درحال وقوع است ؟ شوکه شدم. اخبار؛موضوعات؛تصاویر و هرچه در آن ردوبدل میشود فارق از اینکه بسیارمتنوع و جذاب می باشند! شدیدا غیرقابل اعتماد و فاقداستناد و مدارک هستند و به یمن فناوری نوین با ابزاری بنام فوروارد کور یاهمان کپی پیست خودمان چون آمیب تک سلولی با زادو ولدی شگرف پردازش می شوند. چون علاقه وتخصصم در زمینه دفاع مقدس بود! مطالب مرتبط باآن بیشتر ذهن مرا متوجه و در گیر میکرد که از آن جمله داستانهای بی پایه و اساسی چون نمونه ذیل می باشدکه اصالتا صحتش مشکوک و نوع داستان بسیار غلوآمیز و موهن است و شدیدا عقلانیت - تدبیر و مدیریت رزمندگان را در نبرد مخدوش میکند؛ داستان یاخاطره را بخوانید :

قورباغه هایی که مامور خدا بودند ( اروند کنار)

هنگام عبور از اروند خروشان بدلیل تلاطم شدید آب عده ای از غواصان گلویشان پر از آب شده و در آستانه خفه شدن بودندو نیاز به سرفه کردن داشتند اما چون میدانستند یک سرفه باعث لو رفتن کل عملیات می شود سرفه نمیکردند.

چون وضع اضطراری شد ، ماجرا را با سردار قربانی در میان گذاشتند دستور این بود که اگر شده خود را خفه کنید؛ سرفه نکنید؛ چون یک لشکر را نابود خواهید کرد... عزیزانی که دچار سرفه شدید شده بودند بارها زیر آب رفتند اما قادر به اجرا دستور نبودند ... فرمانده دستور داد ؛ از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید ..تا جان یک لشکر به خطر نیافتد ... نفس در سینه ها حبس شده بود ..صحنه تکان دهنده و غیر قابل توصیفی بود..میدانستیم که صدور این دستور چقدر برای فرمانده دشوار است ..اما موضوع هستی و نیستی یک لشکر ...پیروزی و شکست یک عملیات در میان است.

متوسل به بی بی فاطمه زهرا و پرچم بارگاه امام رضا شدیم که ناگهان در یک چشم بهم زدنی تمام اروند پر از صدای قورباغه های شد که نمیگذاشتند صدای سرفه ها به دشمن برسد.. اعجاز باورنکردنی اینجا بود که در اروند شاید در طول یک سال شاید حتی صدای یک قورباغه شنیده نمیشد ...

صدای قورباغه هایی که از جانب خدا به یاری ابراهیم ها و اسماعیل هایی شتافته بودند که برای یاری الله در برابر ان فرمان سرتعظیم فرود اورده و قدم به قربانگاه خود گذاشتند ...

راوی：سرهنگ پاسدار رمضان ق....

*نقدوبررسی داستان:

این کمترین که درحدبضاعت ناچیزخود؛چندصباحی را در جبهه های نبرد گذرانده و درطی 8 سال دفاع مقدس از موءانست و مجالست رزمدگان سپاهی وبسیجی بهره مند بودم در برخوردباچنین موضوعی شاذ مبهوت شدم و آنرا مبالغه و اغراق آمیز تشخیص دادم ولی برای اطمینان بیشتر و احتمال اینکه شاید صحت داشته باشد؟ موضوع را طی مکاتبه ایی با برادرپاسدار علیرضادلبریان رزمنده؛جانباز؛غواص؛تخریبچی و راوی دفاع مقدس جمعی لشکر21امام رضاع درزمان جنگ؛در میان گذاشتم که پاسخ ایشان هم دال بر عدم صحت چنین داستانی به شرح فوق الذکر می باشد :

*پاسخ علیرضادلبریان:

نمدونم... شاید...!!! دستور فرمانده ...!!! خفه شدن ...!!! برای من که غواص بودم قبولش سخته... خدا بخیر کنه آخر عاقبت قصه های جنگ رو ..... قورباغه های اروند رو ..................صد در صد خالی بندیست

خدایا نمیدانم چرا بعضی ها اصرار دارند...!!!! جنگ را از عقلانیت دور کنند و به زور معجزه حقانیت جنگ ما و شهدا را ثابت نمایند.کاملا معلومه که تو این داستانک سرایی آنقدر پیاز داغش رو زیاد کرده که گندش رو در آورده....

آخه کدوم آدم رو کره زمین میتونه تا این مدت سرفه خودش رو نگه داره....!!!!!!؟؟؟؟؟؟ که به فرمانده بگن .... باز فرمانده چنین دستوراتی صادر کنه.... در اون گیر و دار عملیات همه مشغول مکالمه شدن که طرف سرفه بکنه ...!!! نکنه ...!!! داستان ساختگی صدای قورباغه ها....!!! بله صدای قورباغه اونم تو ساحل بطور طبیعی بود... حتی زمانی که صدای انفجاری از زمین خوردن خمپاره ای بلند میشد... صدای اون حیونکی ها هم خیلی زیاد و بطور دسته جمعی تا لحظاتی زیاد میشد... شاید اونا هم موج انفجار میگرفتن... ولی اینکه همه قورباغه های اروند یکهویی شروع به صدا کنند تا این غواص ما سرفه کنه یه جفنگ بیشتر نیست.

پرچم حرم امام رضا علیه السلام  در روز بعد از عملیات بر گلدسته مسجد تصرف شده شهر فاو عراق توسط شخص سردار قربانی نصب شدپرچمی که از مشهد در شب عملیات به سنگر قرارگاه آورده بودند

ما نباید فعل و انفالات طبیعی را برای خود تفسیر به رأی کنیم چون این مسائل را هم  ماهی گیران ایرانی و عراقی در طول عمر خود  تجربه کردند. 

ازطرفی صحبتهای سرلشکرپاسدار قاسم سلیمانی در انتقاد از اینگونه داستانسرایی هادرسینما وتلوزیون نیز خواندنی است :

در انتهای این بررسی باید به این نکته توجه داشت که در طول جنگ 8 ساله به تعداد انگشتان یکدست چنین شرایطی پیش نیامده واینگونه اتفاقات نادر جبرا در هر جنگ و عملیاتی ممکن است واقع شود ...دوستان ساده دل بطور عجولانه ، ناشیانه و حتی جاهلانه از کاه  کوه میسازند که موجب زیر سئوال رفتن "عقلانیت جنگ" نزد عامه  و غفلت از"جماسه غواصان" میشود. 

یاحق

Attention .Only comments written in persian will be displayed and responded to .Thank you*

* مطالب مرتبط با موضوع : 

1- نمونه داستان درسایتهای مختلف :    و  

2- ویدئوی صحبتهای سردار سلیمانی :  

3-سایت علیرضا دلبریان :