سِرِه

روشنگری و تبیین تحریفات دفاع مقدس

سِرِه

روشنگری و تبیین تحریفات دفاع مقدس

سِرِه

از ایشان نیستی ؛ می گو از ایشان *
هدف اصلی ایجاد این وبلاگ، تبیین و روشنگری تحریفات در روایتگری دفاع مقدس می باشد. از مخاطبان محترم تقاضامی شود از طریق آدرس 📧 : hk43siamak@yahoo.com ویا 📱: 09177334877(لطفا"فقط پیام کوتاه) نقطه نظرات و پیشنهادات خویش را ارسال نمایند.
هرگونه بازنشر و اقتباس از مطالب این وبگاه ؛ باذکر آدرس ؛بلامانع است.
deare friends .Only comments written in persian will be displayed and responded to .Thank you

نویسندگان

*بررسی داستان منتسب به شهید امیر حاج امینی

يكشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۱۰ ب.ظ

 بسم الله الرحمان الرحیم

السلام علیکِ یا زینب کبری،یا بنت امیرالمومنین (ع)

*بررسی موضوعی ( داستان منتسب به شهید حاج امینی )

*سابقه:

داستان نامه نگاریهای جوانی 17 ساله بنام امیر بامجله زن روز از انتشارات موسسه کیهان ؛درسال 1365 دربارهء مشکل این پسرجوان که به گفتهءخودش تک فرزندیک خانوادهء مرفه (پدرومادر هردو پزشک) می باشد و والدین او دخترخالهءهم سن وسالش را برای رفع تنهایی وی به تکفل می پذیرند و شیطنتها و اغواءگریهای دخترخالهءهوسباز او در جهت ایجاد یک رابطهءنامشروع ... واستمداداین جوان ازمشاورین مجلهءزن روز برای رهایی از این مفسده و وسوسه ها؛ ونهایتا اعزام به جبههءنبردشدن این جوان برای رهایی از گناه و آلودگی در1/10/1365و شهادت ایشان درعملیات کربلای4 و....؛درآن سالهادرمجلهءزن روز و اینروزها مکرر درفضای نت منتشر و بازنشر می شود.

ماجرا وقتی قابل تامل می شود که واعظی مشهور(شیخ حسین انصاریان)دریکی ازمنابروعظ ازروی مجلهءمذکور داستان را برای الگوگیری جوانان و مخاطبین بیان می کنندو یا در کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا (جلد2)  تالیف جبرائیل حاجی زاده ضمن جمع آوری کرامات برخی از مجتهدان و عالمان دینی؛ این داستان راهم بدون هیچ تحقیقی در اصل و سند آن صرفا به اتکای نقل مجله و احتمالا واعظ محترم؛ روایت کرده و سایتی هم نظیر مرکزاسنادانقلاب اسلامی بادرج تصویرنامه ها و پاسخهامستندا به شرح ماوقع می پردازندو این شهید 17 ساله را دست یافتنی ترین نمونهءپاکدامنی برای جوانان دیروزوامروز معرفی می نمایند.

صرفنظر از ایرادات وتناقضاتی که تا همینجای مطلب؛با مطالعهء نامه ها ؛ مطابقت تاریخها و اظهارات نویسندهءنامه هابچشم میخورد و صحت این ماجرا را در حدقابل ملاحظه ایی مخدوش مینماید(درادامهءبررسی به آن پرداخته خواهدشد) متاسفانه اصالت این داستان هم درگذر زمان و در پروسهءنشروبازنشر ! دچار جرح و تعدیلهای فراوانی می گردد و نویسندگان صاحب ذوق؟! به فراخور دل خودشان با تغییراتی دراسم جوان داستان(از امیر به امین ) تا تغییر تاریخ نامه های ارسالی و متن داستان .... کار را بجایی میرسانند که در یک اقدام سهل انگارانه و بدون تحقیق؟! هویت جوان داستان را هم کشف نموده و بدون درنظر گرفتن عواقب دنیوی و اخروی این عمل خطاء؛ معاذالله ؛ نگارندهءنامه ها را شهید بزرگوارومظلوم امیرحاج امینی معرفی می نمایند. این کمترین همین ابتدا ازشهیدحاج امینی و خانوادهءمحترمشان بابت بازگویی این بهتان عظیم و نابخشودنی عذرخواهی می کنم.


*بررسی داستان در رد انتساب آن به شهید حاج امینی:

1-اگرتنهابا یک دلیل ساده بخواهیم این تهمت را از دامن منزه شهیدامیرحاج امینی پاک کنیم همین بس که شهیدحاج امینی متولد 1340 می باشند و تا سال تاریخ شهادت ایشان که از قضا با سال نگارش نامه کذایی یکی می باشد(1365) ایشان 25 ساله هستند و شخصیت موردبحث درنامه 17 ساله هستند؟!یعنی 8سال اختلاف سنی؛ اما برای محکم کاری سایر ادله ایی را که می شود برای رد این ادعای سخفیف تبیین کرد اجمالا برمی شماریم.

2-تاریخ شهادت امیرحاج امینی 10/12/1365(کربلای5) می باشد و کارکترداستان مذکور درتاریخ 5/10/1365(کربلای4) شهیدشده است.

3-شهیدحاج امینی تنهافرزند خانواده نمی باشند و دارای برادر هستندولی شخصیت داستان تک فرزندخانواده می باشند.

4-شهیدحاج امینی تکنسین کارخانهءباطریسازی تهران و از خانوادهءزحمتکش ؛غیرمرفه و متدین و مذهبی بوده ولی شخصیت داستان محصل ؛ازخانواده مرفه و غربزده (به اذعان خودش) می باشد.

5-شهیدحاج امینی قبلا نیز به جبهه رفته اند ولی شخصیت داستان به اذغان خودش برای اولین بار به جبهه اعزام می شده است.

6-شهیدحاج امینی(صرفنظراززیبایی معنوی وحسمی)دارای موهای تیره رنگ و پوست معمولی هستند اما شخصیت داستان خودرا دارای موهای طلایی و پوست روشن و زیبا توصیف می کند.

علیهذا بنظرمی رسد که با همین دلایل بتوان با قاطعیت و یقین انتساب این داستان به شهید بزرگوار امیر حاج امینی را نابحا و ناروا دانست.

********

برای حق باید از حق استفاده کرد. معنی این حرف این است: اگر من بدانم چنانچه یک حرف ناحق و نادرست، یک دروغ بگویم یا یک حدیث ضعیف، حدیثی که خودم می‌دانم دروغ است برای شما بخوانم همین امشب همه گنهکارانِ شما توبه می‌کنند و همه شما نمازشب خوان می‌شوید، [در عین حال‌] اسلام به من چنین کاری را اجازه نمی‌دهد. آیا اسلام اجازه می‌دهد ما دروغ بگوییم که مردم برای امام-حسین اشک بریزند؟ آن که می‌شنود که نمی‌داند دروغ است، اشک ریختن برای امام حسین هم که شک ندارد اجر و ثواب دارد، آیا اسلام اجازه می‌دهد؟ ابداً. اسلام نیازی به این دروغها ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان می‌برد. وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق دیگر نمی‌ایستد، خودش می‌رود. حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد.
ازکتاب سیری درسیره نبوی،ص123،شهیدمطهری(ره)

********

*بررسی شبهات وسئوالات وارده به اصل داستان منقول از مجله زن روز توسط سایت مرکزاسنادو واعظ مشهور:

1- چرا (امیر یا امین)جوان 17 سالهء متدین و پاکدامن نگارندهء نامه؛ که معتمدینی در دبیرستان محل تحصیل داشته و از نظر شناخت مسائل دینی در سطحی بوده که ازقبح گناه کبیره ایی بسان آنچه در داستان نقل شده  اطلاع داشته ! باتوجه به ساختارجامعه ایران در زمان دفاع مقدس که بسیار مذهبی و مسجدمحور بوده و در دبیرستانها نیز نهادی انقلابی-مذهبی بنام معاونت پرورشی وجودداشته؛ بجای مراجعه به روحانی یا معتتمدین مسجدمحل و یا امناء دیرستان و از جمله مربی پرورشی؛ اقدام به مشورت با مجلهءزن روز نموده که غالبا عمده مخاطبینش بانوان می باشند؟؛بادرنظرگرفتن زمان طولانی ارسال و دریافت پاسخ نامه در آن سالها؟ و نیازفوری ایشان به مساعدت و مشاوره؛ با توجه به دسترسی سریع به مسجدودبیرستان محل تحصیل؛ نوشتن نامه به مجلهءمذکوربا هدف استمداد وارشاد بعیدبنظر می رسد و محل اشکال است.(شائبهءجلب توجه و مطرح شدن نویسنده نامه در مجله و حتی شوخی و دست انداختن عوامل مجله را در ذهن متبادر می کند)

2-امیر (امین) طبق اضهار خودش در نامه دوم؛تا حالا جبهه نرفته است (1/10/1365 تاریخ نامه ای که به کادردبیرستان داده است) و این نکته مهمی است؟! چرا؟؟ چون نیروهایی که در عملیاتهای کربلای 4و5 شرکت کرده اند همگی نیروهای بسیجی و غالبا اعزام مجددی بودند که در تاریخ 9/9/1365 تحت عنوان سپاهیان 100 هزارنفری محمد(صلوات علیه و آله وسلم) بعداز اجتماع در ورزشگاه آزادی تهران به جبهه اعزام شده و قبل از عملیات کربلای 4 در یگانهای سپاه سازماندهی شده بودند و تا پیش از آنهم در تمرینات نظامی سخت و مانورهایی شبیه عملیات شرکت کرده و ازحدود یکماه قبل از عملیات در اختیار یگانهای رزم قرار گرفته بودند؛ نتیجه اینکه نیرویی که تا تاریخ 1/10/1365 در تهران حضورداشته و نامه را به کادردبیرستان داده و بار اولش هم هست که جبهه می رود!! باید ابتدا به ساکن به پادگان آموزشی اعزام شود و پس از طی 45 روز آموزش و طی یک دوره مرخصی آموزشی به جبهه اعزام شود(حدود2 ماه بعد)؛ لذا پذیرفتن اینکه نویسنده نامه تنها 3 روز پس از اعزام و بدون آموزش نظامی با شرایط پیش گفته؛ در عملیات کربلای 4 شرکت کند و به شهادت برسد! ناممکن است.

3-اشتباه و اشکال دیگری که به این داستان می توان گرفت؛ تاریخ شهادت امیر (امین) است که 5/10/1365 (کربلای 4) ذکر شده؛ نکته قابل تامل این است که عملیات کربلای درتاریخ 3/10/1365 ساعت 22:30 آغاز شد و پس از اطلاع فرماندهان از ناموفق بودن اهداف عملیات در همان چند ساعت اولیه بامداد 4/10/1365 دستور لغو ادامه عملیات و بازگشت نیروها صادر شد و عملا در تاریخ 5/10/1365 عملیات منتفی شده بود. لذا تاریخ مورد اشاره نیز محل اشکال است.

در خاتمه ذکر این نکته ضروری است که هدف از این بررسی صرفا تنزیه ساحت محترم و منور شهید حاج امینی از این افتراء می باشد و قصد تخریب و تخطئهءسایت ارزشی و شخص واعظ محترم را نداشتم؛ بلکه جلب توجه مخاطب به این نکته مهم است که حتی افراد حقیقی و حقوقی ثقه هم چنانچه در زمینه ایی تخصص و اطلاع کافی نداشته باشند و صرفا از منابع عمومی برای نقل و استناد مطالب مورد نظرشان استفاده کنند؛ مصون از خطاء و اشتباه نیستند؛ و این کمترین هم از این قائده مستثنی نمی باشم.

وآخردعواناان الحمدلله رب العالمین

Attention .Only comments written in persian will be displayed and responded to .Thank you*


*توضیحات تکمیلی

1- سایت مرکزاسنادانقلاب اسلامی اخیرا" مطلب مربوط به نامه های امین را حذف کرده است (به آدرس 3 مراجعه شود)

2-لینک آدرس 2 ؛بدلیل حذف کل سایت افسران جنگ نرم ؛ غیر فعال است.

3-لینک آدرس آخر(وبگاه بسیج دانشچویی شهیدعباسپور) این داستان را حذف نموده و در لینک دیگری از نشر داستان عذرخواهی نموده است.(روی کلمه لینک دیگری کلیک کنید)

4-*نظربه اینکه بعداز درج این یادداشت کاربران متعهدودلسوز زیادی طرح سئوال و اشکال کرده اند؛پیشنهادمیگردددوستانی که این یادداشت را مطالعه می کنند؛نظرات وپاسخهای ذیل این پست را حتما"مطالعه نمایند. 

* منابع و مطالب مرتبط:

1-زندگینامه شهیدحاج امینی : 

  

2-طرح سئوال درباره صحت وسقم داستان: 

  

3-آدرس مطلب در سایت مرکزاسنادانقلاب اسلامی:

    

4-آدرس فایل صوتی داستان : 

  

5-فیلم مستندآشنای غریب درباره شهیدحاج امینی :

6-نمونه آدرس تحریف شده داستان :

      

و  

و    

و 

نظرات  (۳۰)

۲۷ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۴ آرمان بدیعی
سلام علیکم:
ممنون از مطلبی که منتشر کردید. بنده اطلاعی از این داستان نداشتم.
لینک مطلب شما را در وبلاگم در زیر عکس مربوط به این شهید قرار دادم
http://ojeparvaz.blog.ir/post/a1100
موفق باشید.
پاسخ:
علیکم السلام
باتشکر از امعان نظر و احساس مسئولیت شما عزیز دل
به شفاعت شهدا نائل شوی
انشاءالله
سلام
با دقت مطالعه کردم
عالی بود و قابل تحسین
اما چند نکته:
و اما بعد
1-ای کاش می شد این متن را به طریقی به شیخ حسین انصاریان هم رساند.قطعا شنین پاسخ ایشان خالی از لطف نیست!
2-بجای مراجعه به روحانی یا معتتمدین مسجدمحل و یا امناء دیرستان و از جمله مربی پرورشی؛ اقدام به مشورت با مجلهءزن روز نموده که غالبا عمده مخاطبینش بانوان می باشند؟؛
{چون ممکن بوده که مربی پرورشی داخل دبیرستان امین نبوده و یا دارای مشکلی بوده باشد یا اصلا چنین فردی وجود نداشته باشد چه بسا که ما در دوران راهنمائی در مدرسه اصلا نداشتیم.چندبار خودم رفتم برای مشاوره گفتند نداریم باید بروید آموزش و پرورش.درخواست دادیم نیروی پرورشی بدهنددر ضمن اگر بتوان نام دبیرستان را پیدا کرد می شود تماس گرفت و اطلاعات دقیق تری کسب کرد.
احتمالا تمام متن نامه منتشر نشده.قطعاً شخصی در آن مجله کار می کرده که توسط شهید مورد اعتماد بوده و یا مجله مشاور داشته....یا به نامه ها و درخواست ها مشاوره می داده اند که فرد مطالب قبلی را خوانده و خوشش آمده و نامه نوشته تا جواب بگیرد.
بخش دوم:
در خصوص مورد شماره دو شبهات باید بگویم ممکن است کار به استخوانش رسیده باشد و راهی جزء رفتن و فرار از این مهلکه نداشته باشد ولی چطور خودش را رسانده به جبهه و رفته بین رزمندگان و شهید شده جای تامل دارد.
پاسخ:
علیکم السلام
همه سالهایتان قرین مرحمت و توجهات حضرت حق؛ با آرزوی سلامتی-بصیرت و حسن عاقبت برای شما؛ امابعد:عزیزدل!راجع به نکات واشکالاتی که مطرح نمودیدبایدبه عرض برسانم که 1-  این کمترین ابدا نیت اهانت ویاتکذیب شخصیت محترم جناب انصاریان رانداشتم بلکه منظوراین است که حتی شخصیتی حقیقی نظیرایشان و شخص حقوقی مانندمرکزاسناد هم اگربه ثقه و مطمئن بودن منابعی که از آن روایت میکنند؛توجه نکنند؛مصون ازخطانیستندوصرف روایت شدن یک داستان توسط این بزرگواران نمی تواند دلیل بر وجاهت و صحت آن مطلب باشد؛کمااینکه نظیر همین ماجرا را از قول استاد قرائتی درباره عبور رزمندگان از میدان مین  هم داشتیم که ایشان نقل قول کرده بودند. اما نکته قابل تامل این است که بزرگوارانی چون ایشان قطعا در مسائلی که درسش را خوانده اند صاحب نظر هستند ولی در این مورد بخصوص نقل قول کرده اند که فقط قصور ایشان نقل روایت باسندضعیف است نه چیز دیگر و آقای انصاریان جزبازخوانی عین مطلب منتشره در مجله زن روز کار دیگری نکرده اند و نیازی به بسط ماحرا به این شکل نمی باشد؛نکته حایزاهمیت این است افراد موجه و محترم در انتخاب مطلب بایستی از منابع معتبرتری استفاده کنند. 
2-مفروضات شما قابل اعتناست ولی کفایت دلیل نمی کند زیرا موضوع مربوط به سال 1365 است و من  آن سالهارا باتمام وجود حس کرده ام ؛ نهاد پرورشی وزارت آموزش و پرورش از انقلابی ترین نهادها بود و افراد بکارگیری شده در آن مقطع همگی بچه های حزب الهی و امینی بوده و حضور همیشگی داشتند و اصلا یکی از نهادها پس از بسیج و سپاه همین نهاد پرورشی بود که دانش آموزان را به سمت فرهنگ انقلاب و دفاع راهنمایی میکرد و از طرفی مثل امروز و سالیان پس از جنگ نبود که از اهمیتش کاسته شود و یا به یکباره منحلش کنند؟؟ازطرفی این سئوال پیش میایدکه چرا اولیاءدبیرستان برای ارسال پاسخ  به مجله زن روز قابل اعتمادبوده اند؟ولی برای مشورت و راهنمایی قابل اعتمادنبوده اند؟؟
احنمال عدم درح تمامی متن نامه هم منتفی است زیرا مجله زن روز درهمان سال نخست؛ اقدام به درج تصویرتمامی نامه کرده که تصویرشان در سایتها موجوداست و مطلبی هم نمانده بود که بخواهند سانسور کنند یا مصلحت ندانند که درج کنند.
3- این فرضیه هم بسیار ضعیف و مشکوک است! پذیرش اینکه یک جوان از خانواده مرفه که سابقه جبهه رفتن نداشته ! با بسیج و مسجد و روحانی محل انسی نداشته ! بامربی پرورشی و امناء دبیرستان مراوده نداشته وکلا بسیار نجیب و ماخوذبه حیاست ؛توانسته باشد بدون آموزش و در همان اعزام اول ظرف مدت 72 ساعت در قلب یک گردان رزمی وخط شکن قرار بگیرد و در عملیاتی که هفته ها برای اجرای آن رزمندگانش تحت آموزشها و مانورهای  قرار داشتند؛ قرار بگیرد؛در خوشبینانه ترین حالت بیشتر به یک معجزه و امداد غیبی شباهت دارد تا یک پروسه روتین و معمول اعزام نیرو به جبهه؟ ضمن اینکه با پذیرش این موضوع انگشت اتهام و شماتت را به سمت نیروهای خدوم اعزام نیرو گرفته ایم که با اعزام نیروهای آموزش ندیده این عزیزان را به قتلگاه می فرستاده اند و اگر هم بپذیریم که خود امیر اینکار را با لطایف الحیل انجام داده عمل وی مفهومی جز  ندارد؟! 
سعی کردم تلگرافی موضوع را ختم کنم ولی راه تحقیق برای شما همچنان مفتوح است. موفق باشی
سلام علیکم خداقوت 
خیلی زحمت کشیدید و نکات دقیقی رو مطرح فرمودید که چنین انتساب غیرواقعی به شهید عزیز رو از بین میبره ؛فقط جسارتا یک نکته و یک سوال:
مطلبی که در سایت مرکز اسناد بود رو دیدم. اونجا فقط نامه ها و ماجرای اون فرد ذکر شده بود و اسمی از شهید امینی ذکر نشده بود 
در یکی از استدلال ها ذکر فرموده بودید افرادی که به جبهه اعزام میشدند باید آموزش 45 روزه می دیدند و حدود دو ماه بعدش اعزام میشدند. در سایتها دیده بودم اون زمان جبهه ها دچار کمبود نیرو شده بود که به فرمان حضرت امام عده زیادی داوطلب شدند و تحت عنوان لشکر محمد رسول الله (ص) به جبهه اعزام شدند. آیا با وجود کمبود نیرو و لزوم عملیات بازهم این مراحل طی میشده ؟ از این لحاظ که شاید کم بودن فاصله بین اعزام و شهادت صاحب نامه غیرمنطقی نباشه 
ممنون از لطفتون
پاسخ:
سلام 
تشکر از توجه و طرح سئوال ؛ در پاسخ باید بگویم که همانطور که فرمودید این داستان ابتدا نظیرهمانی بود که درسایت مرکزاسناد درح شده بود ولی گذر زمان و عدم بررسی صحت و سقم آن ؛ عده ایی به ظاهر دوست نادان و یا شایدهم دشمن دانا را به طمع واداشت تا در ازای چند لایک بی ارزش و بالا بردن آمار بازدیدسایت و وبلاگشان دست به چنین تحریف بین و آشکار بزنند.و داستان را به شهیدحاج امینی نسبت دهند و در سایه غفلت امثال من به مطلوبشان برسند.انشاءالله که جوابی برای روز جزا داشته باشند.
درپاسخ به سئوال دومتان با اتکا به سابقه 8 سال خدمت در واحدبسیج به عرض می رسانم که در طول دفاع مقدس جبهه ها همیشه باکمبودنیرو مواجه بوده و ما در تمامی اعزامهای سراسری نظیر(طرح لبیک؛راهیان کربلا ؛سپاه محمدص وسپاه مهدی عج) و غیر سراسری همواره نیروهای اعزام مجدد را از نیروهای اعزام اول جدا نموده و اعزام اولیها را به مراکزآموزشی می فرستادیم و پس از 15تا45 روزبستگی به سوابق آموزشی قبلی؛ایشان تحت آموزش قرار می گرفته اند و هیچگاه عامدا و عالما کسی را بدون آموزش برای رزم به جبهه اعزام نکرده ایم. و انتساب چنین فتاوایی به حضرت امام از سوی سایتها جفایی نابخشودنی است . زیزا حضرت امام ره همواره بر رعایت موازین و قوانین شرعی و عرفی تاکید داشتند. موفقیت شما را آرزومندم
یاحق
سلام

خیلی دقیق موشکافی کردین
از تعجب چشمام گرد شده حاجی!!!

من این داستان رو توی کتاب "امین" خوندم ولی از استاد انصاریان نشنیده بودمش و همینطور مرکز اسناد!
جدای از نقل این داستان در ابتدای کتاب امین ، واقعا کتاب مفیدی هستش

خدا قوت
پاسخ:
وعلیکم السلام
باتشکر از توجه و تکمله ایی که توشیح نمودید. منتظر امعان نظر شما ذیل سایر پستها هستم.
وفقک الله
اطلاعات در مورد شهید امیر حاج امینی عزیز خیلی کم است کاش بیشتر از او گفته شود تا او را بشناسیم اما در اینترنت مطالب خیلی کم و خاطرات محدود است که  در تمام وبلاگها کپی می شود و غیر این چیزی نیست حیف ....
پاسخ:
سلام علیکم
حضور شما را درجمع جویای حقیقت تاریخ حماسه دفاع و جهاد مقدس به نیابت از شهدا - حانبازان و ایثارگران ؛ خوشآمد میگویم. در فضای نت دنبال جزئیات و اطلاعات دقیق نباشید. چنانچه در خصوص شهدای عزیز و این شهید بزرگوار منابعی می خواهید. به سایتهای انتشاراتی نظیر سوره مهر و پاتوق کتاب و..... مراجعه نموده و نیازمندیهای خودرا تهیه کنید. در ذیل همین پست 1 لینک مختصر در خصوص شهیدحاج امینی گذاشته ام . انشاءالله که مفید باشد.
یاحق
ولی مطلبتون در مورد شغل شهید جدید و برام جالب بود خیلی دوست دارم بیشتر در مورد این شهید بدونم چرا بیشتر ازش نگفتید؟
پاسخ:
سلام مجدد
همراه گرامی همانطور که می دانید این وبگاه مکانی برای روشنگری و مقابله با تحریفات در روایتگری دفاع مقدس است و هدف روشن کردن چراغ جستجو و انگیزه کاوش توسط شما بزرگواران است تا به این بهانه با صرف وقتی که قطعا جزء حسنات برای شما خواهذ بود با سایر ابعاد و ویژه گیهای حقیقی و نه شعاری این ناشناخته های روی زمین آشنا شوید و الگو بگیرید. چنانچه در زمینه ای خاص به مشکل و سئوالی برخوردید سعی می کنم پاسخگو.باشم برایتان در راه تحقیق و پژوهشی مقدس و مفید آرزوی توفیق می کنم . 
بخشی از پاسخ شما ذیل کامنتهای قبلی است.
منتظر نظرات شما ذیل سایر مطالب هستم.
موفق و بصیر باشید


این شهید زن و بچه هم دارند؟ اگر نه چرا نه
پاسخ:
سلام 
تشکراز بازدیدشما. متاسفانه بنده اطلاع خیلی دقیق ندارم ولی تاآنجاکه تحقیقات این حقیر نشان داده ظاهرا  جواب منفی است. علت هم می تواند حضوردر جبهه بوده باشد و دلایل شخصی ایشان که برماروشن نیست. قصور در مورد ضعف شناخت ماازشهدا واین شهیدشاخص به گردن تمامی نهادهای فرهنگی هنری ( ارشاد-صداوسیما-انتشاراتیها-مطبوعات و...) می باشد.زنده باشی و موفق
با سلام احسنت بر این صبر و حوصله . خدا توفیقات روزافزون نصیبتان کند
پاسخ:
علیک السلام
باتشکر از صبر و حوصله ایی که برای مطالعه دقیق این مطلب بخرج دادید. وفقک الله
سلام. وقتی اسم این شهید رو در اینرتنت سرچ کنیم عناااوین غلطی می آید مربوط به همین دروغ مثل: "دخترخاله شهید امیر حاج امینی"، امه شهید امیر حاج امینی به زن روز" کاش بشه این موارد رو از لیست حذف کرد.
پاسخ:
علیکم السلام.... متاسفانه نان و نام عده ایی در گرو همین دروغهاست.... حذف که نمی کنند ؛ بماند.... تکثیر و ترویج هم می کنند..... روح شهدا از اعمال ما شاد.... ان شاءالله
با عرض سلام وخسته نباشید

سوالی که پیش می اید این است که با فرض صحت داشتن مطالب شما ایا اصل داستان منسوب شده را از اساس رد میکنید و پاسخ شما در قبال اسناد منتشر شده در سایت اسناد چیست؟ در سایت اسناد فردی مدعی بود که پیگیر محل دفن شهید شده موسولینی بهشت زهرا گفته اند به دلیل حفظ ابرو خانواده شهید از دادن نشانی مقبره شهید معذوریم و در اخر دلیل شما برای انتساب ماجرا به شهید امیر حاج امینی چیست؟ 
پاسخ:
وعلیکم السلام .... ضمن عرض تشکراز امعان نظرحضرتعالی موجز به سئوالات شما پاسخ می دهم بدیهی است پاسخ مفصل شما در مطالعه دوباره مظلب این کمترین به انضمام آدرسهایی که ذیل این پست قرار داده ام و البته پاسخ به سئوالاتی که در نظریات این مطلب توسط سایر عزیزان پرسیده شده است نهفته می باشد....
1- نسبت دادن این داستان را به شهید حاج امینی بدلایل مشروح در یادداشت قویا رد می کنم.
2-سایت اسناد صرفا نقل قول از مجله ایی کرده که این مطلب را منتشر نموده و ازاین بابت اشکالی به ایشان وارد نیست؛ اما از این جهت که در انتخاب منابع موثق برای نقل خبر بایستی استفاده می کرده قصور دارد( هر مطلبی که در رسانه ها منتشر می شود امکان رد و نقض و تکذیب بعد از مدتی دارد؛ کمااینکه امروز هم همینطور است)
3-در ذیل مطلب سایت مرکز اسناد فردی بنام سلحشورفرد اظهار داشته که مسئولین بهشت زهراء همکاری نکرده اند حال آنکه دلیلی وجودندارد که ثابت کند فرد موردنظر در داستان اصولا تهرانی بوده و در بهشت زهرا دفن شده باشد؟ زیرا در در آغاز هردو نامهء امیر صریحا اشاره دارد که از فاصلهءدور و راه دور نامه رامی فرستد؟! بنظر شما کسیکه از تهران برای دفتر مجله در تهران نامه می نویسد از این لفظ استفاده می کند؟ چنانچه احتمال سهوی بودن را در نامه اول بدهیم! در نامه دوم توجیهی ندارد!؟ و قس علیهذا
4-اگر مطلب را بار دیگر بخوانید؛ ذکر کرده ام که از آنجایی که دیگر سایتهاو وبگاهها این داستان را به شهیدحاج امینی منسوب کرده اند این حقیر به دفاع برخاستم و بنده چنین بهتانی به ایشان نزده ام و شاید اگر این اتفاق نبود حقیر در پی صحت و سقم موضوع هم نمی رفتم....
درپایان مجددا تقاضا دارم متن یادداشت این حقیر؛ نظرات ذیل یادداشت که پاسخ مفصل داده ام ؛ مطلب مندرج در سایت مرکزاسناد و لینک آدرسهای زیر یادداشت این کمترین را با حوصله و مداقه مطالعه کنید و چنانچه ابهام و سئوال دیگری داشتید مشتاقانه در خدمت شما هستم...... وفقک الله
(این نظریه به ایمیل شما هم ارسال گردیده است)
با سلام وتشکر از وقتی که برای پاسخگویی گذاشتید.
من نظر شما را مبنی بر مغایرت شهید امیر حاج امینی با شهید امیر17ساله قبول دارم اما واقعا به نظر شما شهیدی با نام امیر و با خصوصیاتی شبیه به انچه گفته شده (در سایت اسناد)اصلا وجود خارجی دارد؟زیرا من از بخش دوم مقاله شما این را برداشت کردم که شما قصد انکار شهید بزرگوار(امیر 17ساله) را داشتید.
پاسخ:
عرض سلام مجدد..... سپاس از حق طلبی و حقیقت جویی شما بزرگوار.......در پاسخ به وجه اول سئوال شما بایستی عرض کنم؛ این عاصی از کسانی هستم که در زمان دفاع 8 ساله مستقیما با بسیج و بسیجی و جبهه و اعزام نیرو به جبهه سرو کار داشتم و در حسرت جاماندن از آن قافله آه حسرت می کشم..... با این مقدمه معروض می دارم که چندبار این نامه های مندرج در سایت مرکز اسناد را خواندم اصولا تاریخها ؛ عملکرد نویسنده نامه؛ دلایلی که می آورد منطقی و مستدل نیست... علت اینکه امیر خوابش را که خیلی قابل اعتناء هم نیست را برای روحانی مسجدمحل بیان می کند ولی مشکل به این مهمی را بجای مشورت با روحانی مسجد که سهل الوصول است و پاسخ فوری می دهد رابه مجله زن روز محول می کند! که پاسخ آن قطعا دیر بدست میایدچیست؟ برای ارسال نامه و دریافت چواب نامه به اولیا دبیرستان و مدیر اعتماد می کند ولی برای راهنمایی در باره اصل مشکل ؛ ایشان و معاون پرورشی را قابل اعتماد نمی داند!؟ تاروز 1/10/65 در پشت جبهه و دبیرستان است (برای دادن نامه به مدیر) و تاریخ 5/10/65 شهید شده است؟! (با توجه به بعد مسافت ؛ اینکه تابحال جبهه نرفته ؛ آموزش ندیده ؛ سازماندهی لشکر و گردان و گروهان نشده و....) بسیار بعید و تقریبا محال می نماید... خودش در نامه تاکید می کند که از راه دور نامه را می نویسد ولی مجله زن روز و سایت مرکز اسناد جوری واقعه را جلوه می دهند که وی تهرانی است و از تهران نامه نوشته ...... این کمترین یک کامنت کوتاه و اصلاحی برای سایت مرکز اسناد گذاشتم که از درج آن در ذیل نظرات سایرین خودداری کردند؟ بنظر شما دلیلش چیست؟ 
درپاسخ به وجه دوم سئوال شما با یقینی که برای خودم اثبات شده داستان شهید امیر 17 ساله دارای تناقضاتی است که در صجت آن شک و شبهه وجود دارد و قابل باور نیست. بدیهی است این یک نظریه شخصی است و برای شما حجت نیست . اما تحقیق و استدلال در رد ادله من بر همگان لازم و محترم است.
معهذا چنانچه شبهه و سئوالی داشته باشبد خاضعانه شنونده هستم. موفق و موید باشید
یاحق
با سلام 
اینکه  شهید امین ،  شهید امیرحاج امینی نیست درست، و با یک تحقیق کوچک به دست می آید.
اما سر در نمی آورم منظورتان از خدشه وارد کردن به داستان  شهید  امین  برای چیست؟؟
داستانی که سرتاسر عبرت و پند برای نوجوانان و جوانان است  و انگیزه ی  وافری به ایشان می دهد  برای عدم ارتکاب به گناه ، دیگر ابن گزاف گویی های شما به چه درد می آید؟؟ فقط می توانم بگویم برایتان متاسفم ... خدا همه مان را هدایت کند.
پاسخ:
علیکم السلام... ضمن تشکر از اظهارنظرنان درپاسخ بایدبگویم که هدف اصلی همان بودکه شهیدحاج امینی از این داستان اتتسابی ودخترخاله شیطان صفت مبری شوند و چون به زعم شما این تحقیق کوچک؟! که خیلی از کاربران زحمت آنرا بخود نمی دهند! دارای نتایج ضمنی (مجعول بودن اصل داستان) هم شد ؛ ناگزیر به نشر همه نتیجهءتحقیق شدم و ابدا  قصدجریحه دارکردن احساسات پاک جوانان ساده دل ومخلص رانداشتم اما چیزی که این امر را وجیه می کند سخنان عمیق و ماندگار شهیدمطهری در نفی شعار (هدف وسیله را توجیه می کند) است که امیدوارم  شما راهم قانع کند: 
 برای حق باید از حق استفاده کرد. معنی این حرف این است: اگر من بدانم چنانچه یک حرف ناحق و نادرست، یک دروغ بگویم یا یک حدیث ضعیف، حدیثی که خودم می‌دانم دروغ است برای شما بخوانم همین امشب همه گنهکارانِ شما توبه می‌کنند و همه شما نمازشب خوان می‌شوید، [در عین حال‌] اسلام به من چنین کاری را اجازه نمی‌دهد. آیا اسلام اجازه می‌دهد ما دروغ بگوییم که مردم برای امام-حسین اشک بریزند؟ آن که می‌شنود که نمی‌داند دروغ است، اشک ریختن برای امام حسین هم که شک ندارد اجر و ثواب دارد، آیا اسلام اجازه می‌دهد ؟  ابداً. اسلام نیازی به این دروغها ندارد. حق را با باطل آمیختن، حق را از میان می برد. وقتی انسان حق را ضمیمه باطل کرد، حق دیگر نمی‌ایستد، خودش می‌رود. حق تاب اینکه همراه باطل باقی بماند ندارد.
ازکتاب سیری درسیره نبوی،،شهیدمطهری(ره)

برای شما آرزوی حسن عاقبت دارم... خدا همه مان را هدایت کند. والسلام علی من اتبع الهدی ... یاحق
سلام 
ممنون بخطر رفع شبهه ی بوجود اومده
ولی منم با دوستان موافقم احتیاجی نبود بگین اون داستان شهید. که مجله زن روز اومده واقعی بوده یا ن
شما همونطور که خودتونم گفتین میخواین شبهاتو رفع کنین ک کار خیلی ارزشمندی م هست
من اداستان این شهید رو تو مجله فکه خیلی وقت پیشا خونده بودم
اتفاقا تعجب کردم وقتی عکسای شهید رو دیدم چون تو ذهنم خیلی جوون تر تصورشون کرده بودم

بازم ممنون
إن شاااءالله خیر ببینین
پاسخ:
سلام و تشکر از امعان نظر سرکارعالی ... نظر شما محترم ... اما حتما نظریات و مقالات استاد شهید مطهری را در باره استفاده از وسیله حق برای هدف حق را مطالعه بفرمایید... درپاسخ به نظرات ذیل همین پست به برخی سئوالات پاسخ دادم که مطالعه آنها می تواند پاسخ به سئوالات احتمالی شما باشد... وفقکم و ایانا

شاید اصل ماجرا درست بوده ولی بعد ها تحریف شده
اینم میتونه باشه
ولی در کل همچین چیزی غیر محال نیست 
بالاخره همچین ماجرایی میتونه اتفاق افتاده باشه..

موفق و عاقبت بخیر باشین:-) 
پاسخ:
سپاس مجدد از بذل توجه شما .... زنده باشید
زهی سلام که دار ز نور دمبِ‌ دراز
جالب است. من آنسالها که هفده هجده ساله بودم این داستان را در مجله خواندم و چنان منقلب شدم که مدتها هر بار به بهشت زهرا و قطعه شهدا میرفتم دنبال نام امیر میگشتم!! بخصوص شهدایی که تاریخ شهادتشان تاریخ شهادت امیر داستان بود....
خیلی اتفاقی امشب به یاد آن امیر افتادم و در صدد برآمدم جستجویی انجام بدهم و به این صفحه رسیدم.
خداوند روح شهدا را قرین رحمت واسعه ی خویش قرار دهد
در پناه حق باشید
.
خون انگوری نخورده / باده‌شان هم خون خویش...
پاسخ:
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم... تو می روی بسلامت ؛سلام ما برسانی
سپاس از حضور و مداقه ای که نمودید... صادقانه بگویم؛ اگر زیاده رویها و افراط و تفریطهای دوستان نادان خطرناکتر از دشمن نبود ؛ هرگز وارد این وادی نمی شدم ؛ چه کنم که به کیفیت ایمان بیشتر از کمییت ایمان آورندگان اهمیت میدهم و البته فکر می کنم که رضایت خدا هم در همین است.......... رضا الناس یأتی بعد رضا الله تعالى..... یاحق

بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
من با خانواده این شهید بزرگوار رابطه دارم و تا حدودی میشناسمشون .اصلا بعیده این ماجرا .و درضمن شهید امینی سال ۶۵به جبهه نرفتن از خیلی سال پیشش در جبهه و مناطق مختلف حضور داشته اند .و ایشون اسفند ۶۵شهید شدن ** **** **** ******* **** ********* **** ****** *** *** **** **** * ***** **** *** ***** **** ***** ** ***** *** ****** ***** *** *** *** * *** ******* **** ****** ** *** ***** ** **** **** *
اصلا درست تیست راجع به یک همچین خانواده ای این صحبت ها .من تکذیب میکنم کل این ماجرارو .باز هم دقیقا جویای این موضوعات از خانواده ایشون میشوم .
۰۹۱۰۸۶۲۵۰۶۶
پاسخ:
سلام و تشکر از بذل توجه و توضیحات بسیار ارزنده و مفیدتان .... نظر حقیر هم همین است و سعی کردم در حد توان با استفاده از منابع موجود به سهم خود دفاعی  کرده باشم . منتظر نظرات تکمیلی شما بزرگوار هستم .... عید سعید فطر بر شما مبارک... یاحق
سلام. به لینکی که گذاشتم سر بزنید. تو این برنامه صوتی هم که انگار اطلاعاتشون در سطح اینترنته هم این داستان دروغ رو تعریف کردن. قسمت 97 از دقیقه ی 25 گوش بدید!!! واقعا تاسف داره

http://sedayemighat.com/audio/1394/05/10/index.html:id=927
پاسخ:
علیکم السلام .... ممنون از توجه و آدرسی که دادید.... بررسی شد .... زحمت کشیدید ... زنده باشید
البته من اطلاعاتی که در مورد شهدا ارائه می دهند رو منظورم بود از بقیه موارد خبر ندارم
پاسخ:
تشکر.... متوجه هستم ... یاحق
۲۵ مرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۴ کامران پور
بسم رب الشهدا 
سلام علیکم 
با قدردانى از نیت پاک حضرتعالى، باید عرض کنم دلایل و شبهات شما به داستان وارد نیست. 
اصل نامه ها و همچنین پاسخ مجله زن روز موجود و معتبر است. 
براى مثال، مورد اول... مجله زن روز مجله اى خانوادگى بوده و مخاطبین آن محدود به خانمها نبوده است. ضمن اینکه اطلاع رسانى و طلب کمک از مسئولین مجله بیانگر این نیست که شهید والامقام با معتمدین محل مشورت نداشته اند! نتیجه گیرى شما مبنى بر عدم مشورت شهید با روحانیون و معتمدین بى اساس است.

یا مورد سوم، آیا امکانش نبوده شهید بعد از تحمل یک روز به درجه شهادت نائل شوند؟ آیا تمامى شهداى عملیات کربلاى چهار دقیقا در همان روز چهارم دى ماه به سهادت رسیده اند؟ امکان نداشته بر اثر جراحت به شهادت برسند؟ 

بنظرم اشکالات شما به اصل داستان وارد نمى باشد و بر اساس نتیجه گیرى هاى شخصى انجام شده است. 
با این حال، از نیت شما متشکرم و آرزوى کامیابى دارم 
یا حق 
پاسخ:
بنام خدا ... وعلیکم السلام و رحمت الله و برکاته ... جناب کامران پور ضمن تشکر از امعان نظرشما نسبت به این یادداشت و البته لحن بسیار محترمانه و مخلصانه شما ؛ توضیحات زیر ارائه می گردد:
- این کمترین ادعای جعلی بودن نامه ها و حتی پاسخهای آنرا نداشته و ندارم و تاییدمی کنم که چنین نامه هایی ردوبدل و منتشر هم شده تا جائیکه مورد استناد سایتی ارزشی و واعظی ارزشمند هم قرار گرفته ؛ نکته اینجاست که با دلایل پیش گفته در *بررسی شبهات و سئوالات وارده..... اصالت ادعای نگارنده نامه ها مبنی در داستان دخترخاله و باقی قضایا و رفتن به جبهه ایشان مورد تردید است که شایسته است بار دیگر ادله را مرور کنید؛ گاها و بسیار اتفاق می افتد که اشخاصی برای جلب توجه و حتی شوخی با یک رسانه دست به ابنطور کارها می زنند که امروز در فضای مجازی نمونه های آن کم نیست؛ بررسی تاریخها و ادعاهای نگارنده نامه و تناقاضاتی که مشاهده می شوداین ظن را تقویت می کند که داستان واقعی نیست.
- در مورد ایراد به تاریخ شهادت شهدای عملیات کربلای 4 حق باشماست ؛ اما ایراد حقیر به فاصله تاریخ اعزام 1/10/65 تا شهادت 5/10/65 است که با توجه به اینکه به ادعای خودش تابحال جبهه نرفته ! با دلایلی که در بند 2 بررسی شبهه (پاراگراف پایانی) انجام گرفته نیز محل اشکال و تامل است و پیشنهاد می کنم دوباره آنرا مطالعه نمایید.... معهذا چنانچه تمایل دارید بر رد یادداشت مورد بحث ادله ایی بیاورید تمنا دارم حتما متن نامه ها و ایرادات وارده این کمترین را نعل به نعل مطالعه نموده و اینجانب را هم در جریان قرار دهید ... ضمنا دلیل اصلی ورود به این مبحث پردردسر فقط و فقط انتساب آن به شهید حاج امینی بود که ان َشاءالله خوداین عزیز به اذن الله حمایت معنوی از این دفاع بنمایند.... در پایان ذکر این نکته ضروری است که پیش از شما هم دوستان مشفقی ایراداتی ذیل پست بیان داشته اند که پاسخ داده ام خاضعانه تمنا دارم وقت گذاشته آنها را هم مطالعه فرموده و چنانچه انتقاد و پیشنهادی داشتید صمیمانه مسموع و مطاع خواهد بود .... 
باتشکر از سعه صدر و اخلاق نیکوی شما
یاحق
این پاسخ به ایمیل شما ارسال گردید
سلام
بهترین راه استعلام آدرس شهید و مزارش از آقای انصاریان و خود مجله زن روز است
برای منهم خیلی مهم است
پاسخ:
سلام...دوست گرامی ؛ چنانچه کل مطلب و نظرات ذیل آنرا مجددا بخوانید تلویحا به نظریهءشما پاسخ داده شده ولی مختصرا عرض می کنم که استعلام از این دو منبع(شیخ انصاریان و مجله زن روز) با توجه به گذشت زمانی نزدیک به 30سال ازآن ماجرا چندان موثرنیست و هردوی این منابع در عرض هم قرار دارند؛ یعنی مجله زن روز بدون هیچ تحقیقی دراصالت وسندیت فحوای نامه ها اقدام به چاپ شان کرده  و جناب انصاریان هم بااعتمادبه نوشته مندرج درمجله زن روز اقدام به نقل قول از مجله در منبرسخنرانی عمومی نموده که اینجا ایراد وارده به ایشان اینست که با توجه به روحانی بودن و نفوذکلامشان در جامعه بایستی در منبع و سند بیاناتشان وسواس و دقت زیادی بخرج می دادند که متاسفانه نقل روایت باسند ضعیف کرده اند و اعتبار ایشان بوده که به این روایت با تناقضاتی که در یادداشت بالا عرض کردم ؛ سندیت بخشیده و همین اعتماداعتباری سبب شده که این داستان مشکل دار تا انتساب دخترخاله به شهید حاج امینی و درج در کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا (جلد2)  تالیف جبرائیل حاجی زاده راه پیدا کند؛ وسایتی نظیرمرکز اسنادانقلاب اسلامی هم مع الاسف آنرا بارگزاری کرده ... معهذا اگر شما عزیز بزرگوار امکان استعلام و پرسش از این بزرگواران را پیداکردید نتیجه اقداماتتان را با کمال میل منتشر خواهم کرد... درپایان مجددا تاکیددارم برای اشرافیت به کل ماجرا حتما متن یادداشت و نظرات کاربران دیگر ذیل آنرا بازخوانی و مطالعه فرمایید.... منتظر نظرات تکمیلی و اصلاحی شما بزرگوار هستم و از حسن توجه و اهتمام شما نسبت به این موضوع مهم مخلصانه تشکر و قدردانی می کنم ... ایام الله محرم تعزیت و مساعی شما مقبول درگاه حق
یاحسین
*این پاسخ به ایمیل شما ارسال شده است


باتشکر و تسلیت ایام امیدوار م این قصه زودترروشن شود
نظرات راخوانده بودم
پاسخ:
سپاس مجدد از حضورتان ...   چنانچه به مورد قابل تاملی رسیدید حتما تبیین بفرمایید...استفاده می کنم ... سایر یادداشتهارا هم بخوانید و نظرتان را اعلام کنید... مزید امتنان است... وفقکم و ایانالمرضاته
سلام. من خودم ارادات زیادی به این شهید دارم و اینجاهم نظراتی گذاشتم و تازگی یه چند جمله جدید از این شهید دیدم که تو وصیت نامه ای که قبلا ازش خونده بودم نبود. حالا اگر شما از وصیت نامه این شهید خبر دارید به نظر شما این جزء وصیت نامه شونه؟
اگـر به واسطه خـونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم به خدای کعبه قسم از مردان بی‌غیرت و زنان بی‌حیا نمی گذرم"
که من تا حالا این جمله رو ندیده بودم ازشون.
یک نکته دیگری هم که باید بگم اینه که اینکه ما یه مطلبی بنشویم و ازش تاثیر بگیریم و بعدا بفهمیم دروغ بوده خیلی تاثیر بدی داره. بعد باعث می شه تو مطالب بعدی که می شنویم مثل سابق تاثیر نگیریم و شک داشته باشیم راسته یا دروغ. لعنت بر دروغگویی
پاسخ:
علیکم السلام.... باتشکر از کامنت مسئولانهء شما... طبق آخرین وصیتنامه شهیدحاج امینی به تاریخ شنبه 7/4/65 حدود 8 ماه قبل از شهادتشان؛ چنین جمله ایی ثبت نشده و تایید نمی گردد.
در مورد تکته پایانی که فرمودید ؛ کاملا حق با شماست ولی چاره ایی هم نیست ؛کلا اعتماد کردن به هر مطلبی بدون تحقیق و مطالعه خصوصا در مسایلی که با اعتقادات مردم  ارتباط دارد کار عاقلانه ایی نیست... هدف بنده هم پیرایه زدایی از این وقایع است ... روح شهدا از اعمالمان شاد.... ان شاءالله
سلام ممنون از پاسخ شما. این جمله هایی که ظاهرا تو وصیت نامه ایشان نیست من متوجه شدم اخیرا تو تلگرام و ... منتشر شده. واقعا چیز عجیبیه که چه جور آدمی میاد و همچین کاری می کنه که یه جمله دروغی از خودش در میاره و به یه شهیدی نسبت می ده. معلوم نیست چه هدفی داره. اگر هدف اصلاح جامعه رو داره که خودش بیشتر به اصلاح نیاز داره که فکر می کنه دروغ گفتن اشکالی نداره و از راه دروغ بستن به دیگران می شه مردم رو هدایت و اصلاح کرد. واقعا باید رد همچین آدمی رو بزنیم ببینیم کدوم بی عقلیه!
پاسخ:
سلام و سپاس ... از توجه و التفات شما نسبت به معضل تحریف و فراموشی دفاع مقدس که از تذکرات رهبرانقلاب هم می باشد؛متشکرم ... در راه پیش گرفته برایتان موفقیت توام با بصیرت آرزو دارم ... زنده باشید
با سلام در مورد داستان امیر یا امین یکی از تناقضات را در مورد ۴۵ روز آموزش مطرح کردید صرف نظر از دلائل دیگه برادر من در تاریخ ۴ خرداد ۶۱ ثبت نام کردن وسه روز آموزش دیدن و۷ خرداد به جبهه اعزام شدن ودوم مرداد همون سال اسیر شدن در عملیات رمضان و این جور اعزام داشتیم
پاسخ:
سلام و تشکر از حضور و اظهار نظرتون ... بله شکی نیست که گاها" در هر موضوعی استثنائاتی وجود دارد که قطعا تحت شرایطی محقق می شود که ذکر استثناء بدون در نظر گرفتن شرایط وقوع ؛ کمکی به حل موضوع نمی کند ... در مورد اخوی معزز شما هم باید همینطور باشد . اگر یک بیو گرافی مختصر شامل سال تولد؛میزان تحصیلات؛ مهارتهای فردی و... ایشان ذکر کنید شاید بتوان با مقررات اعزام نیرو در سال 61 و حال هوای پیروزی عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر دلیل آن را هم پیدا کرد.
 البته ذکر این نکته ضروری است که سازوکار اعزام نیرو طی سالهای 61 تا 65 دچار تحولاتی نیز شد که آنها را اجمالا  در متن یادداشت توضیح داده ام. بهر حال دلایل دیگری هم ذکر شده و رد یا قبول آنها به برداشت شما از فحوای کلام معطوف است و شما مخیرید ... سلامتی شما و اخوی مکرمتان را از خداوند مسئلت دارم
صمیمانه از التفات شما به این موضوع متشکرم
سلام
استدلال هایی که آوردید درباره اصل داستان اصلا قانع کننده نیست
البته استدلال ها درباره انتساب به شهید حاج امینی درست است ولی اصل داستان نه
شهید امیر با مجله زن روز مکاتبه کرده تا آنها در مجله خود خطاب بع دختران مطلبی منشر کنند تا امیر بتواند از طریق آن روی دخترخاله خود اثر بگذارد
نه اینکه به معلم پرورشی یا روحانی مسجد بگوید تا خودش رو قانع کنند
خوب نیست برای اثبات یک موضوع ، مسائل دیگر را زیر سوال ببریم
پاسخ:
علیکم السلام ... تشکرازتوجه و اظهارنظرتان ... شما در رد یا قبول ادلهء ارائه شده مخیرید ... پیشنهاد می کنم سایر نظرات و پاسخهای ذیل این پست را هم مورد مداقه قرار دهید ... ضمنا" سایت مرکزاسنادانقلاب هم که جزو اولین منتشرکنندگان این مطلب (نامه به زن روز) بود ؛اخیرا" کل مطلب را از سایت حذف نموده ! به نظر شما علت ش چه می تواند باشد ؟...
 با آرزوی حسن عاقبت شما
یاحق

به نام خدا / با سلام، اینکه شهید امیر (که در رؤیا به او امین خطاب میشود، یا ابت استأجره ان خیر من استأجرت القوی امین) شهید حاج امینی نیست درست است و هیچ شکی در آن نیست. از اینکه این روشنگری را برای افراد خیلی سطحی انجام دادید درود بر شما. اما گفتید کسی مجله را دست انداخته و سه تا نامه پشت سر هم نوشته و مجله معروف زن روز هم با آنهمه تجربه و شهرت مثل یک بچه کوچک کم عقل آنها را انتشار داده! مرد مومن یک مقدار اندیشه هم خوب است نامه اول رفته به مجله سپس با رعایت نوبت، با کارشناسان مشکل ایشان مطرح شده و جواب نامه را با سربرگ مجله فرستاده اند به مدرسه و مدیر مدرسه زیرش را پاراف کرده که در این فاصله نامه دوم هم بعد از یک ماه ارسال شده و سه تا نامه در مجله جمع شده است. دقت کنید نامه مجله رفته دبیرستان، مدیر دبیرستان اسم خودش و دبیرستان را هم نوشته ولی مجله به خاطر حفظ آبروی خانواده شهید آنها را لاک گرفته است و چون مجله اطمینان کامل داشته به اسم و فامیل شهید و اسم مدرسه و آدرس آن (که در نامه اول توسط شهید امیر آمده و مجله آن را لاک گرفته است) و پس از اطمینان از صحت نامه ها آنها را چاپ کرده است. خودم شخصا به بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی مراجعه کردم و مجله را از آرشیو دریافت نمودم و بدقت خواندم و از رویش اسکن گرفتم. به لحاظ قواعد تاریخ نگاری شما در اصل نامه ها نمیتوانید خدشه وارد کنید و بگویید یک نفر مجله را دست انداخته و سه تا نامه نگاشته و از طرف مجله هم روی آدرسها را لاک گرفته و داده به مجله و آنها هم مثل یک کودن آن را چاپ کرده اند!  اگر اینطور بخواهید شواهد تاریخی را رد کنید که هیچ چیز در تاریخ قابل استناد نیست! نقد قاعده دارد. احتمال شما عقلا پذیرفته نیست.

2. گفتید ایشان بدون آموزش اعزام شده. شما علم غیب دارید که آموزش ندیده. از نامه اول تا دوم یک ماه فاصله است یک هفته بعد از نامه اول خواب میبیند که برود دانشگاه اصلی جبهه، بلافاصله با کمک عوامل بسیج در همین مسجد، میتواند آموزش کوتاه مدت یک هفته ای یا دو هفته ای ببیند و بعد اعزام شود. من خودم قبل از عملیات کربلای 4 جبهه بودم یکی از دوستان به نام محسن محمدزاده با هماهنگی فرمانده گردان دیدبانی یاسین، مجید کریمی 17 ساله را بدون آموزش آورد منطقه و گفت خودم میبرم در خط مقدم به او آموزش میدهم  با هم رفتند خط مقدم و در سنگر دیدبانی هر دو با هم شهید شدند. اعزام مجید کریمی تا روز شهادت کلا 10 روز طول کشید  من این خاطره را در کتاب چشم جنگ آورده ام (که میتوانید از اینترنت دانلود کنید).

در عملیات کربلای 5 در خط مقدم به هنگام شب با نوجوان 12 ساله ای مواجه شدم که اسمش حسین صابری بود او فرار کرده بود و خودش را به خط مقدم رسانده بود. خاطره او را هم در کتاب چشم جنگ آورده ام.

3. استدلالات نظامی در نحوه اعزام و سن و آموزش و ... در برخی از مقاطع و مناطق و افراد اصلا درست نیست در جنگ ما قاسم های 13 ساله هم بودند. آنکه برایش شهادت مقدر شده باشد این حساب کتابها کشک است.

4. شهید به احتمال قوی اهل تهران نبوده بخاطر همان شواهد از راه دور که شما هم قبول دارید. شیخ حسین انصاریان هم در سخنرانی اشتباه کرده. اسمش هم امین نبوده بلکه امیر بوده ولی شیخ حسین اسمی که در عالم رؤیا به او خطاب میشود را بیان میکند. رؤیایش هم صادقه بوده چون با قرآن تطابق دارد زیرا از عفافگرایی حضرت موسی علیه السلام با عنوان امین یاد شده است. یا ابت استأجره ان خیر من استأجرت القوی امین. مراجعه کنید به تفاسیر.

5. بنده دو سال پیش یکی از دوستان روحانی به نام حامد معدنی را از مشهد فرستادم تهران. به آرشیو مجله مراجعه کرده و این نامه ها را پیدا نکرده بود مسئول آنجا گفته بود ممکن است والدین شهید بخاطر حفظ آبرو اصل نامه های فرزندشان را از مجله گرفته باشند.

بنابراین ما هستیم و نامه های چاپ شده در مجله معتبر زن روز در سال1366، اگر میتوانید بر اساس قواعد نقد اسناد تاریخی آنها رد کنید نه احتمالات بی قاعده. اگر براساس قواعد منطقی صحت نامه ها نقد نشود آنها معتبر و قابل استناد میباشد. و استدلال شما به سخنان شهید مطهری هم شامل نامه های این شهید نمیشود. و اینکه چون سایت اسناد انقلاب اسلامی نامه ها را برداشته پس چنین چیزی صحت ندارد استدلال کودکانه است. آیا شما میدانید با چه منطقی آنها را برداشته است شاید آنها همین نقد کودکانه شما را دیده اند و حوصله بررسی نداشته اند و سپس آن را برداشته اند. « نحن ابناء الدلیل؛ نمیل حیث یمیل؛ انما المتّبع هو البرهان». و السلام در عین حال منتظر پاسخ منطقی شما هستم.

پاسخ:
بسم اله الرحمان الرحیم
والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس
باسلام
جناب فریدمحمدی مقدم ؛ انتقادات حضرتعالی ملاحظه گردید... شما در رد یا قبول آنها مخیرید... بضاعت ناچیز مارا خیلی سطحی و دلایل مطروحه را کودکانه خواندید؛ سلمنا که چنین باشد...لهذا بحثی نمی ماند که به ادامه و پاسخ نیاز داشته باشد ... فلسفهء شما عزیز دل را منطق ما جوابگو نیست ... فلذا ؛کودکی مثل من را چه به محاجه با بزرگی چون شما .... 
اما از باب خالی نبودن عریضه ؛ بایدبگویم که حضرتعالی هم مثل من علم غیب ندارید! و دچار احتمالات بی قاعده شده اید! چرا که فرض را بر این می گذارید که شاید بعد از خواب دیدن آموزش دیده باشد... یا اینکه در مورد اشتباه سهوی نگارنده در نامهءدوم که خودرا در خواب دیده شده؛ امین معرفی می کند ولی در پایان هر دو نامه به اسم امیر امضاء می کند شما هم  قول جناب انصاریان را تفسیربه مطلوب می کنید"شیخ حسین اسمی که در عالم رؤیا به او خطاب میشود(یعنی امین) را بیان میکند" و هم اشتباه سهوی و یا عمدی نگارنده نامه ها را تفسیر به قرآن می کنید که" رویایش صادقه بوده و با آیات قرآن تطابق دارد" ! معاذالله  ... همچنین نیت خوانی از سایت مرکز اسناد که می فرمایید:"شاید آنها همین نقد کودکانه شما را دیده اند و حوصله بررسی نداشته اند و سپس آن را برداشته اند."
قصدبر اختصاراست و پرهیز از اطالهء کلام .... با آرزوی عافیت و حس عاقبت برای شما
والسلام علی من اتبع الهدی

پی نوشت:
-چنانچه از متون اسکن شدهء نامه ها توسط حضرتعالی نسخه ای با کیفیت جهت بررسی بیشتر به ایمیل بنده ارسال کنید از شما بسیار سپاسگزار خواهم بود... 
-متاسفانه در اینترنت نسخه با کیفیتی موجود نیست و بنده هم به اصل مجله دسترسی ندارم.
وفقکم و ایانا

* بعد نوشت : (24/5/97)
- فرمودیده اید درکتاب "چشم جنگ" : "من خودم قبل از عملیات کربلای 4 جبهه بودم یکی از دوستان به نام محسن محمدزاده با هماهنگی فرمانده گردان دیدبانی یاسین، مجید کریمی 17 ساله را بدون آموزش آورد منطقه و گفت خودم میبرم در خط مقدم به او آموزش میدهم  با هم رفتند خط مقدم و در سنگر دیدبانی هر دو با هم شهید شدند. اعزام مجید کریمی تا روز شهادت کلا 10 روز طول کشید  من این خاطره را در کتاب چشم جنگ آورده ام (که میتوانید از اینترنت دانلود کنید).
وهمچنین "در عملیات کربلای 5 در خط مقدم به هنگام شب با نوجوان 12 ساله ای مواجه شدم که اسمش حسین صابری بود او فرار کرده بود و خودش را به خط مقدم رسانده بود. خاطره او را هم در کتاب چشم جنگ آورده ام." 

هرچند که ایرادات قانونی و شرعی جدی متوجه این اظهارات مکتوب شده در کتاب مذکور که به روایت حضرتعالی؛تدوین جناب محمدمهدی خالقی و توسط نشر «ستاره­‌ها» و با حمایت معاونت فرهنگی سپاه امام رضا (ع) و اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به چاپ رسیده است؛ می باشد؛ که در این وجیزه مناسب پاسخگویی نیست اما توجه شما را به فرازهایی از کتاب "شراره های خورشید"(این کتاب کارنامه لشگر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) در عملیات خیبر، اثر گلعلی بابایی و حسین بهزاد است که توسط نشر ۲۷ بعثت به چاپ رسید و اثری کامل و جامع درباره عملیات خیبر و چگونگی مدیریت شهید محمدابراهیم همت است) جلب می نمایم:

شرکت پنهانی و بدون اجازه در عملیات حرام است!
یکی از نمونه‌های جالب گفتگوهای درون‌سازمانی و داخلیِ کتاب، مربوط به جلسه طرح میثاق است که شهید همت با فرماندهان و مسئولان لشگر ۲۷ مشغول مشورت و گفتگو است. همت خطاب به حاضران می‌گوید که از حجت‌الاسلام محلاتی نماینده ولی فقیه در سپاه درباره حکم شرعی افرادی که بی‌حساب و کتاب و بی‌اجازه فرماندهان به طور پنهانی، شب‌های حمله خود را به گردان‌های خط‌شکن رسانده و در عملیات شرکت می‌کنند، سوال پرسیده و محلاتی چنین پاسخ داده است: «چنین کسی فعل حرام انجام داده است.» (صفحه ۱۷۹) 
در فراز دیگری از همین جلسه بین فرماندهان، درباره رفتار برخی رزمندگان صحبت می‌شود که هنگام شنیدن سوت خمپاره یا توپ دشمن، خیز نرفته و روی زمین دراز نمی‌کشند. دلیل‌شان هم این است که دیگران نگویند آن‌ها ترسو هستند. برخی از این رزمندگان هم گویا قصد دارند شهید بشوند. شهید همت در این باره به فرماندهان می‌گوید: «باید با این روحیات جاهلانه مبارزه کنیم!» (صفحه ۲۱۱).
بیش از این تفصیل و توضیح را لازم نمی دانم؛ بعون الله در یادداشتی مجزا و بطور مفصل به این موضوع خواهم پرداخت ....
 وفقکم الله و ایانالمرضاته

۱۰ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۰۹ همایون سلحشور فرد
سلام علیکم
دلیل اولتون به پذیرفتنی نیست. دیگه همه جا که از نظر معاون پرورشی و مسجد که گل و بلبل نبوده، بر فرض هم که خیلی محل مناسبی جهت طرح اینجور مشورت ها بود، بالاخره طرف حجب و حیا داشته نمی تونسته رو در رو با کسی مطرح کنه. شاید خانواده اش مجله زن روز می خوندند این بنده خدا خواسته غیرمستقیم پیامش به این پدر و مادر خوانده اش برسه یا با توجه به مطالبی که خونده احساس کرده می تونه ازشون مشاوره بگیره
دلیل دوم و سوم هم خوبه، برا منم سؤال بود
من قبلاً توی وبلاگم راهکار دادم که باید لیست کل شهدای عملیات کربلای 4 را استخراج کرد
سپس در این لیست ببینیم کسی هست 5 دی 65 شهید شده باشه یا نه
سپس دنبال اسامی امیر و امین بگردیم و پس از آن دنبال سن و تصویر و این ها
سراغ شیخ حسین انصاریان هم خوب بود می رفتید
درضمن من قبلاً در موزه گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها) این دو نامه را دیده بودم که چند سالی بعدش سراغ مسؤول وقتش (آقای جوزی) رفتیم و گفتم چرا پیگیری نمی کنید، گفت که خانواده اش با ما همکاری نکردند. پس ظاهراً یه همچنین داستانی صحت داشته که همکاری نکردند. پس سراغ آقای جوزی هم باید رفت و دقیق تر پرس و جو کرد
اینم لینک مطلب بنده که چند سال قبل منتشر کرده:
http://salahshoorfard.parsiblog.com/Posts/140/
پاسخ:
وعلیکم السلام و رحمت الله
برادر معزز جناب سلحشورفرد... ضمن تشکر ازالتفات شما به یادداشت فوق و تشکر از متانت و ادبی که در نقدتان بکاربردید توضیحات ذیل در پاسخ به نظریات حضرتعالی ارائه می گردد:
- قبل از هرچیز از بابت بارگزاری نامه ها و فایلpdf نامه در وبلاگتان تشکر می کنم ؛ مطلب هم خوانده شد؛ از تصاویر استفاده کردم .
- بنده لیست کل شهدایی که با نام امیر شروع می شد را در سایت ایثار (بنیاد شهید و امور ایثارگران) بررسی کردم تعداد این شهدا (1542) نفر ثبت شده و شهدا با نامهای امیر و یا با پیشوند و پسوندهایی که به نام امیر ختم و یا شروع می شوند ... می باشند ولی شهیدی که تاریخ تقریبی ولادت (سالهای 1347؛1348؛1349) و شهادتش (5/10/65) با فرد مورد نظر مطابقت داشته باشد مشاهده نشد؛ به عبارتی تاریخ شهادت هیچکدام از گزینه های منطبق؛ 5/10/65 نیست.
- فرمودید که باید دنبال اسم امین هم بگردیم ؛ عرض می کنم ضرورتی ندارد؟ دلیلش هم اینکه ؛ در 2 نامهء ارسالی نگارنده با اسم امیر نامه را امضاء کرده و در پاراف منسوب به مدیر دبیرستان ذیل پاسخ مجله زن روز هم از امیر نامبرده شده پس با تاکید خود نگارنده و مدیر کذایی قطعا" نام شخص مورد بحث امیر است و تنها در نامه دوم هنگام تعریف خواب دیده شده از لفظ امین استفاده کرده که جای تامل دارد.
- درخصوص مراجعه به شیخ انصاریان در کامنتهای قبل توضیح دادم ولی مجدد عرض میکنم :"جناب انصاریان بااعتمادبه نوشته مندرج درمجله زن روز اقدام به نقل قول از مجله در منبرسخنرانی عمومی نموده که اینجا ایراد وارده به ایشان اینست که با توجه به روحانی بودن و نفوذکلامشان در جامعه بایستی در منبع و سند بیاناتشان وسواس و دقت زیادی بخرج می دادند که متاسفانه نقل روایت باسند ضعیف کرده اند و اعتبار ایشان بوده که به این روایت با تناقضاتی که در یادداشت بالا عرض کردم ؛ سندیت بخشیده " لذا مراجعه و مکاتبه به ایشان پس از 31 سال از تاریخ آن روخوانی از مجله زن روز مشکلی را حل نمی کند ؛ اما شما اگر وقت و امکانش را دارید می توانید اقدام کنید .
- اینکه می فرمایید به استناد صحبت آقای جوزی این داستان صحت دارد و محل دفن شهید ادعایی مورد بحث در تهران (بهشت زهرا سلام الله علیها) می باشد هم محل اشکال است ؟ با عنایت به متن هردو نامه نوشته شده مورد بحث؛ در سطور ابتدای هر دو نامه تصریح دارد که سلام مرا از راه دور و فاصلهء دور پذیرا باشید ؛ بنظر شما کسی که از تهران برای تهران نامه می نویسد از چنین عبارتی استفاده می کند؟ 
نکته ایی که این مسئله را مبهم تر می کند این است که مجلهء زن روز در تاریخ 14/10/65 اقدام به ارسال پاسخ می کند و عجیب اینکه این نامه در تاریخ 16/10/65 توسط فردی موسوم به مدیر دبیرستان مجددا" برای مجله پاراف و ارسال می گردد(یعنی در فاصله ای کمتر یا نزدیک به 2 روز ) این نامه ها ردو بدل می شوند. 
حال سئوال اینجاست با توجه به روش ارسال مراسلات پستی در سال 1365 که معمولا" نامه های بین شهری با توجه به نوع ارسال(عادی؛سفارشی) بین 5تا 7 روز در بهترین شرایط ردو بدل می شد و نامه های پست شهری هم 2 روزه در بهترین حالت ردوبدل می شده ؛ اولا" این نامه  کمتر از زمان معمول طی مرحله کرده و ثانیا" با امعان نظر به تاکید اینکه امیر از راه دور نامه می فرستد چطور این نامه 2 روزه به دبیرستان مورد ادعا واصل شده؟  
بنده کماکان مشغول تحقیق و بررسی هستم تا بتوانم برای حسن ظنی که دوستان نسبت به این داستان مبهم دارند و انتقادات مشفقانه ایشان نسبت به متن یادداشت و ادله مطروحه دارند پاسخی بیابم ولی تا آن زمان از نظر این حقیر همچنان صحت و اصالت این داستان مورد تردید و غیر قابل قبول است .... 
به امید شادی و رضایت روح شهید امیر حاج امینی از اعمال اینجانب
والسلام
وفقکم و ایانا لمرضاته الله
۱۴ خرداد ۹۷ ، ۱۳:۵۶ همایون سلحشور فرد
با عرض سلام مجدد و تشکر بابت اهتمام به موضوع
لازم به ذکر که «از این راه دور» به نامه دوم برمی گردد که از جبهه نوشته شده
پاسخ:
سلام و آرزوی قبولی طاعات...
جناب سلحشور از شما بعید بود این کم لطفی؟ شما دیگر چرا التفات نمی کنید؟ خوب است یکبار دیگر متن هردو نامه را با دقت بخوانید ... در ابتدای سطور ابتدایی نامه اول (سطر 3 ) از لفظ فاصله دور استفاده شده و در نامه دوم (سطر 3 ) از لفظ راه دور استفاده شده  ...
نامه دوم را حتما" دوباره بخوانید ؛ این نامه در تاریخ 1/10/65 و ادعاشده قبل از اعزام نوشته شده است؛ به جملهء :" ... وحال عازم جبهه نورعلیه تاریکی هستم . البته این نامه را به کادر دبیرستان می دهم تا اگر ...." در پاراگراف اول سطر 10 و 11 نامه دوم توجه کنید ... این نامه هم از جبهه نوشته نشده ...
حتما" توجه به این نکات موجب رفع ابهام و اشکال وارده توسط حضرتعالی خواهد شد ... 
با تشکر از دغدغه مشفقانه شما
منتظر نظرات و اشکالات شما هستم
یاحق
تخقیق درباره شهید حاج امینی مناسب بود اما درباره خود شهبد امیر و نامه های او خیلی محکم و مستدل نیست همش احتمالات است من خودم اصل نامه را در خانه شهید دیدم درباره مرقد ایشان پرسیدم گفتن بخاطر ابروی خانواده اعلام نمی کنیم همچین برنامه ای بوده اما تاریخ ها و این که جرا مدرسه یا مجله اقدام نکرده باید بیشتر تحقیق کنید تا به واقع برسید
پاسخ:
سلام و تشکر از صرف وقت و اظهار نظر جنابعالی ... فرمودید که خودتان شخصا" اصل نامه ها را در خانه شهید دیده اید! و همچنین از مزار ایشان پرسیده اید که بخاطر آبروی خانواده اعلام نمی کنند. همینجا از شما درخواست دارم بفرمایید که شهید ساکن کدام شهر بوده اند؟ و برای تحقیق بیشترکه خواسته شما می باشد نام کامل شهید"امین یا امیر" را بطور پیام خصوصی به بنده اعلام کنید تا سریعا" اقدام نمایم . ضمنا" ادعای شما هم دائر بر دیدن اصل نامه ها در خانه شهید چندان محکم و مستدل نیست ادلهء جنابعالی برای اثبات اینکه واقعا"اصل نامه هارا دیده اید چیست؟.... معهذا بنده هرچه بیشتر تحقیق کردم ؛ بیشتر به ایرادات ؛ تناقضات و بی سند بودن داستان نامه ها واقف گشتم ... لطفا" داستانیکه در این لینک آدرس هست را هم بخوانید خیلی مرتبط است ✅  

با عرض سلام و ادب

به خاطر  مطالب و دلایلی که در  رد  انتساب شهید امین به شهید امیرحاج امینی آوردید کمال تشکر را دارم . 
اما در مورد داستان شهید امین و قرار دادن این مصداق برای مطلب شهید مطهری از شما گله دارم .
اولا با توجه به موضوع داستان شهید امین و درگیری خانواده و اقوام درجه یک این شهید خیلی طبیعی است که هیچ تحقیقی به صورت دقیق به نتیجه نرسد . چون اطلاعات کاملا محرمانه است . و البته نیاز به تجسس هم نیست . آنچه که از داستان شهید امین قابل استفاده برای عموم جامعه و جوانان است مبارزه با نفس این شهید است که استاد شیخ حسین انصاریان هم از این بحث استفاده کرده است.
ثانیا نوجوان 12 - 13 ساله که به سن تکلیف نرسیده و با احساسات پاک خود به جبهه ها رفته فعل حرام انجام داده ؟! واقعا متأسف هستم از این اظهار نظرهای دور  از تأمل . شما هیچ فکر می کنید این نظرها با خانواده شهیدی که شهید 12 - 13 ساله دارند چه می کند.؟ خانواده ای که فرزندش بدون رضایت با هزار ترفند شناسنامه را بزرگ کرده و رضایت نامه گرفته و خودش را به جبهه رسانده و به شهادت رسیده .حالا شما خیلی راحت حکم می دهید که فعل حرام انجام داده ؟!
حضرت عبدالله بن حسن به سن بلوغ نرسیده بود یازده سال هم بیشتر نداشت . امام هم فرموده بود کسی بیرون نیاید. ولی او فرار کرد و طبق احساس پاکش از امام دفاع کرد و در آغوش امام شهید شد. 

نکته آخر هم باید عرض کنم ما در تاریخ اینقدر تناقض داریم حتی در مسلمات که شما فکر می کنید خدشه در آن وارد نیست . ولی ما قرار نیست هرجایی سرک بکشیم. الان اگر کسی با خواندن شهید امین دست از گناه بردارد. به شما ضرری می رسد که تمام ذهنیت فرد را به هم می ریزید که به همه چیز شک کند؟!  خواهشا از این احساس تکلیف های نا به جا دست بردارید. دفاع مقدس ما پر از این ماجرا ها که اگر این را هم با دلایل خنده دار مخدوش کنید . شهدا کار خودشان را می کنند. 

پاسخ:

جناب آقای مرتضی احمر 

باسلام و عرض ادب متقابل

-ابتدا به ساکن بابت متانت و ادبتان در انتقاد از موضوعات وبگاه سره از جنابعالی تشکر می کنم  و عرض می کنم به تچویز قرآن کریم که فصل الخطابیست برای رفع مناقشه و تضارب آراء در موضوعات عقیدتی چنانکه در سوره حجرات می فرماید«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَن تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ ﴿٦اى کسانى که ایمان آورده‌اید! اگر فاسقى براى شما خبرى مهمّ آورد، درباره‌ی آن بررسی کنید، مبادا [از روى شتاب‌زدگى تصمیمی بگیرید و] ناآگاهانه به گروهى آسیب برسانید، سپس از کرده‌ى خود پشیمان شوید. »اگر فرض را بر این بگیریم که معاذالله بنده آن فاسقی هستم که برای دوستان خبری آورده ام ! شما هم به حکم پیش گفته موظفید پیرامون موضوعاتی که به مذاقتان خوش نیامده ودر باره آنها این کمترین را نواختید؛ تحقیق کنید و به یقین برسید که آنجه بر آن پافشاری کردید آیا قطعا" صحیح است؟ و این یقین!!! را برای خودتان نگه دارید ...

-اینکه می فرمایید نباید از کلام شهید مطهری در امر اثبات موضوع مورد نظرتان استفاده می کردم ! البته تشخیص و نظر شخصی شماست و بنده خلاف این را اعتقاد دارم .

-همانطور که مستحضرید در دنیای امروز خبرهای مندرج در نشریات و رسانه ها چندان قابل اعتماد نیستند و روزانه اخباری را می شنویم که ساعتی بعد و یا جندی بعدتوسط منبع خبر یا منتشر کننده تکذیب می شود؛ پس چرا این خبر روزنامه( زن روز )که البته سالهاست از زمان لازم برای تکذیبش گذشته ؛ امکان تکذیب و اشتباهی بودن را ندارد. بنده با همین دلایل که معروض داشته ام به سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی و چند سایت دیگر که این مطلب را منتشر کردند احتجاج کردم و آنها از جمله مرکز اسناد بدون هیچ توضیحی برای خوانندگان مطلب را از روی سایت برداشتند. در جایی به دوستی هم گفتم که کار جناب انصاریان هم از این جهت قابل نقد و انتقاد است که از یک مجلهء به اصطلاح زرد یا غیر موثق نقل خبر کرده اند و در واقع وثاقت خود شخص ایشان که اعتباری است ؛باعث وجاهت و تایید این مطلب نزد سایر اعزهء نظیر شما گردیده که هر طور شده دوست دارید آنرا باور کنید! البته این را بگویم و قبلا هم گفته ام که تنها دلیل ردیه ای که بنده نوشتم این بود که جماعتی گستاخ از این واقعه نهایت سوءاستفاده را نمودند و داستان آن جوان کذائی را به شهید حاج امینی منتسب کردند و اینجا بود که بنده مجبور به تحقیق و سپس نشر نتایج تحقیقات بشرحی که خواندید شدم.

- اما در خصوص نوجوانان 12-13 ساله که البته در این یادداشت محل بحث بنده نبوده و نمی دانم جطور به حاشیه این یادداشت گره خورده بایستی عرض کنم :

بطور کلی حضرت امام ره در غالب فتاوایی که پیرامون شرکت مکلفین و غیر مکلفین در جنگ تحمیلی از ایشان استفتاء شده است چند شرط کلی را مکررا" تاکید کرده اند:

- داشتن قدرت و تناسب جسمانی

- مراجعه به مقامات مسئول (سپاه-بسیج) برای اعزام

- تشخیص مقامات مسئول (سپاه-بسیج ) نسبت به اعزام داوطلبین

- نیاز جبهه ها به نیروی انسانی به تشخیص مقامات مسئول جنگ 

- تحصیل رضایت والدین برای غیر مکلفین تا حد امکان لکن اعزام ایشان هم باتحقق شرایط فوق و تشخیص مقامات مسئول جنگ میسر بوده است.

- النهایت حضرت امام ره می فرمایند چنانچه به شهادت برسند در هر صورت شهید محسوب می شوند.

نمی دانم این جمله ای را که می فرمایید بنده حکم داده ام که فعل حرام انجام داده را از کجای نوشته های "شخص من" برداشت کردید؟

فلذا به نظر این حقیر هیچ الزامی برای توسل به روشهای غیر متعارف از قبیل جعل سند و شناسنامه ؛ یا بصورت قاچاقی اعزام شدن یا بدون آموزش نظامی اعزام شدن برای این بزرگواران موجه نبوده بلکه بر خلاف فرامین ولی فقیه زمان و فرمانده کل قوای اسلامی نیز بوده است . و برای مرتکبین اینگونه روشها هیچ فضیلت و تشویقی جایز و روا نیست.

 ضمنا" برای حسن ختام و تکمیل این مبحث بخشی از مطلب یادداشت "1جنگ؛ 2 دیدگاه" منقول از کتاب «شراره های خورشید-شهیدهمت» را نیز مجددا" متذکر می گردم:

همت خطاب به حاضران می‌گوید که از حجت‌الاسلام محلاتی نماینده ولی فقیه در سپاه درباره حکم شرعی افرادی که بی‌حساب و کتاب و بی‌اجازه فرماندهان به طور پنهانی، شب‌های حمله خود را به گردان‌های خط‌شکن رسانده و در عملیات شرکت می‌کنند، سوال پرسیده و محلاتی{نماینده شهیدولی فقیه درسپاه} چنین پاسخ داده است: «چنین کسی فعل حرام انجام داده است.» (شراره های خورشیدص ۱۷۹) 

مشکل من با این مسئله از آنجایی شروع می شود که قالب شهدایی را که یک جریان خاص سعی دارد کم سن وسال جلوه دهد؛ اصولا" کم سن و سال هم نبوده اند یا اگر بودند آن سنی را که ایشان سعی دارند جا بیاندازند نبوده اند؟ بطور مثال در تحقیقی که با رجوع به اسناد و مدارک معتبر انجام شد و در همین وبگاه هم در سه یادداشت متوالی منتشر شده ؛ شهیدی 19 ساله بوده و عکس 13 سالگی وی را منتشر کرده اند و گفته اند که در سن 13 سالگی بشهادت رسیده« 15 یا 19؟چرا 15 !؟(بررسی م)» یادر مطلبی در باره شهید جنگجو ایشان 20 ساله بوده اند که بشهادت می رسند ولی آن جریان کذائی رسانه ایی خاص اصرار دارد که ایشان 13 ساله است«"جنگجو" ی "فهمیده" ؟! (بررسی م)» و در مطلبی از همین موضوع ثابت شده که شهیدحسین فهمیده ؛ هنگام شهادت 15 ساله بوده ولی همچنان همان جریان تبلیغی پیش گفته اصرار دارد که ایشان 13 ساله بوده است«ولادت و شهادت حسین فهمیده (بررسی م)» البته شاید برای امثال شما این سئوال پیش بیاید که خوب چه اشکالی دارد؟ که برای پاسخ بنظرم باید به همان مطالب که اشاره کردم مراجعه کنید و خیلی خلاصه که بخواهم رفرنس بدهم مسئله ایست جهانی بنام "کودک سرباز" و مسائل پیرامون آن که می تواند تاریخ پر افتخار دفاع 8 ساله را مبهم و مخدوش نماید.

- اما در خصوص قیاس نابجا و مع الفارق مشابهت سازی بین حضور نوجوانان 12-13 ساله ایرانی که با دست بردن در شناسنامه یا رضایت نامه جعلی والدین و سایر شقوق از این دست به جبهه ها می رفتند ؛ بایستی عرض کنم اصولا حرکت امام حسین علیه سلام از مدینه به مکه و سپس از مکه به سمت کوفه یک هجرت الی الله بود که با ویژگیهایی که داشت نه تنها کودکان که تمامی اهلبیتش شامل نوامیس و خردسالان و اکثر بستگان نسبی یا سببی را هم ناگزیر به همسفر کردن با خود نموده بود. لذا حضور شهدایی چون قاسم بن الحسن و عبدالله ابن الحسن سلام الله علیهم در میدان جنگ و صحرای کربلا نه بوسیله جعل و تزویر بلکه با اذن و اراده امام زمانشان بوده و بد نیست بدانید به فرموده شهید مطهری ره همه شهدای کربلا پس از اجازه گرفتن از امام حسین علیه سلام به میدان رفته و شهید می شدند و مع الوصف در شهیدان کربلا شهیدی نداریم که بدون اذن میدان از سیدالشهداء بذل جان کرده باشد مگر همان جناب عبدالله خردسال سلام الله علیه. حال آنکه در تاریخ ماضی معاصر جنگ عراق علیه ایران فتاوای بسیاری از حضرت امام ره پیرامون شرایط و شرایع حضور نوجوانان در میادین نبرد صادر شده و در همه آنها اجازهء والدین؛ نیاز جبهه ها؛ درخواست و تایید مسئولین جنگ و داشتن شرایط جسمی و طی نمودن آموزشهای نظامی لازم برای داوطلبین اعزام ملحوظ شده بوده است. که متاسفانه چنانچه این شرایط از طرف مسئولین اعزام نیروی جبهه و جنگ رعایت شده باشد مع الاسف از سوی مکلفین و غیر مکلفین با توسل به روشهایی که در قانون مجازات اسلامی برای آنها مجازات هم تعیین شده اقدام به رفتن به جبهه ها می نموده اند. و اینها استثنائاتی است که در آینده پیش رو ودر مبارزات جبهه مقاومت نبایستی تبدیل به قاعده و روش جاری گردد.

با تشکر از سعهء صدر حضرتعالی

و علی الاسلام السلام 

والسلام علی من اتبع الهدی


این پاسخ به ایمیل شما ارسال گردید





ارسال نظر

نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.