*حاج آقابایدبرقصه!؟ (نقدوبررسی)
بسم الله الرحمان الرحیم
اللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚلَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ .... 255-البقره
خداست که معبودى جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبک او را فرو مىگیرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟
*سابقه :
چندسالی است داستانی از کرامات شهدای طلائیه ؛تحت عنوان (حاج آقا باید برقصه🏠) که خلاصهء آن روایتی است معجزه گونه مبنی بر اعزام تعدادی دختردانشجوی بدحجاب قرتی به راهیان نور و گذاردن بنای انکارولاابالی گری توسط ایشان که راوی داستان شرطی می بندد و با ریختن آب برتربت مطهر شهیدان واستشمام بوی عطر ازتربت شهدا منجربه متحول شدن دختران دانشجو از این معجزه ورفتن ایشان از دانشگاه به جامعه الزهرای قم میگرددو ... در فضای مجازی در حال بازنشر است...
*نقدموضوعی :
اما نکات و سئوالات بی چوابی پیرامون این داستان وجود دارد که شدت قداست و حرمت فاعلان این کرامت مانع از توجه و حرات پرداختن به آنها می شود که اجمالا طرح می کنم:
این ماجرا توسط چه کسی دارد نقل می شود؟(مجهول) - از زبان چه کسی(یکی از راویان) بازگویی می شود؟ (مجهول) - در کدام کتاب؛ نشریه؛ سایت یا وبلاگ (منبع اصلی) اولین بار منتشرشده؟(مجهول) - دختران دانشجوی کدام دانشگاه از کدام شهر؟(مجهول) - ....
کسانیکه باسازوکار اعزامهای دانشجویی راهیان نور آشناهستند؛ می دانند که اساسا اعزام یک اتوبوس دختر با این ویژه گیهایی که در داستان ذکر شده (سانتال مانتال-عجیب غریب-وضع ظاهرشان فوقالعاده خراب. آرایش آنچنانی، مانتوی تنگ و روسری که دیگر روسری نبود، شال گردن- فقط میخندیدند و مسخره میکردند و آوازهای آنچنانی میخواندند ) از یک دانشگاه بزرگ کشور که قطعادارای بسیج دانشجویی و نهاد نمایندگی رهبری است و ملزم به ثبت نام و جذب واعزام از این مبادی می باشند اگرمحال نباشد! بسیار ناممکن است؟ گذشته از این انگیزهء این دختران با اوصافی که گذشت برای حضور در جائیکه به آن اعتقاد نداشته اند با آن مشقات و مرارتهایی که از خواص اینگونه سفرهاست( بااتوبوس؛مسافت طولانی؛محل اسکان وخوراک جمعی؛ محدویت امکانات رفاهی؛ مجالست و مرافقت با جماعتی که اعتقاداتشان باآنها همسو نیست و....) چه می تواندباشد؟ روحانی داستان مابا توجه به حرمت شرط بندی درشرع مقدس چرا ازلفظ شرط بندی استفاده کرده که موردتمسخر همان دختران بی اعتقاد قراربگیرد؟ این روحانی به چه جراتی این شرط دختران مبنی بررقصیدن بالباس پیامبر(العیاذبالله) را پذیرفته؟حتی طرح موضوعش هم توهین آمیز است تاچه رسدبه تصور عملی شدن آن؟ روحانی داستان بهتراز هرکسی می دانسته که معجزه از خصوصیات پیامبران است چرابجای لفظ کرامت از عبارت معجزه استفاده کرده؟ نقشه این کرامت و اعتماد به عملی شدن آن ازکجا ناشی شده؟ آیا این کرامت در راهیان نور فبلا سابقه داشته؟ چرا بعداز این به اصطلاح معجزه هیچکس دیگری غیرازاین حاج آقا این روایت را تابحال نقل نکرده؟ آیا خود دانشجویان متحول شده برای تبلیغ این کرامت ارجحتر نبودند؟ چرا هیچ مصاحبه و گزارشی از شاهدان عینی این اعجاز تابحال منتشرنشده؟ سایر زائرین یادمان شهدای طلائیه هنگام این اعجاز کجابودند؟ چرا توسط سایرزائرین این موضوع واگویه نشده؟ تاریخ دقیق چنین حجت و برهان عالی که فراموش شدنی نیست ! چیست؟ و .... به ناچارباید بگوییم این داستان بیشتر زاییده تخیل است و حاج آقای داستان بیشتر یک روحانی نماست تا روحانی که بدیهیات دین خودش را هم نمی داند؟! این کمترین؛ بیشتر این فرض را محتمل می دانم که این داستان و نظایر مشابه آن که غالبا بصورت راوی مجهول و بی سندومدرک نقل می شوندتوسط دشمنان دانا برای ترویج نوعی عرفان کاذب و ایجاد خدشه درایمان جوانان ساده دل تولیدشده ؛ یا خاطراتی ساختگی است در جهت تحریک عواطف به سمت شهدا و حجاب و عفاف که توسط دوستان نادان انجام می شود(همان مثل همیشگی: هدف و نیت درست ، وسیله غلط را توجیه نمی کند)
*بررسی موضوعی:
صرفنظر از خود داستان که دارای اشکالات متعددی است آقای حمید داودآبادی نیزدر وبگاهشان 🏠 به آن اشاره کرده اند؛ ازآنجا که خودم هم نسبت به اصالت و اتقان سندیت اینگونه داستانها که با حقیقت و حیثیت دفاع 8 ساله مرتبط است حساس می باشم ؛ طی ایمیلی متن داستان را با برادر علیرضادلبریان 🏠 درمیان گذاشتم که ایشان هم ایراداتی دال بر اغراق و غلو آمیز بودن ماجرا داشتند و البته نقطه مشترک همه ما مشخص نبودن نام راوی و مشخصات اصلی این داستان از جمله سند و مدرک اثبات این ماجرا بود.
جستجوی اینترنتی برای پیدا کردن اصالت و مرجع اصلی نشراین کرامت عجیب نتیجه نداد ؛ از خبرگزاری فارس 🏠 شروع کردم که به نقل از سایت حرف تو 🏠که آنهم از وبلاگ محجبه ها فرشته اند 🏠 نقل کرده بود و وبلاگ محجبه ها...هم از سایت عمارنامه که البته در سایت عمارنامه دیگر اثری از این مطلب وجود نداشت! در ادامه جستجو به سایت ارزشی موسسهءروایت سیرهءشهدا 🏠 برخوردم که همین داستان را با عنوان (به کجارسیدید؟) به نقل از سایت تبیان 🏠 و متاسفانه سایت تبیان هم از وبلاگ شهداشرمنده ایم 🏠 نقل کرده بودند؛ نکتهءقابل توجه و باعث تاسف این بود که سایتی مثل موسسهء روایت سیرهءشهدا که درسال ۱۳۸۹ با رهبر انقلاب دیدار داشته اند 🏠 و معظم له رهنمودهای مهمی در باره طریقهءصحیح روایتگری به ایشان ارائه فرمودند ؛ چرا در انتخاب مطالب و اصالت محتوا دچار چنین سهل انگاری شده است؟ چرا که بسیاری از کاربران به صرف اینکه سایت مورد اعتماد است از مطالب آن بهره برداری می کنند و آنرا نقل می کنند. نهایتا متوجه شدم که جستجو برای پیدا کردن سند و منبع اصلی ماجرا و نام راوی امکان پذیر نیست و دچار دور و تسلسل شده است.
نکته دیگر در باره نقل و انتشار اینگونه کرامات و داستانها حکم شرعی آن است که اگر کاربران و افراد علاقمند به اینگونه مطالب به آن توجه کنند!؟ احتیاط بیشتری نموده و جز مطالب ثقه و صحیح که اصالت و وجاهت آن تایید شده باشد را نشر و بازنشر نمی دهند. هجمهء این داستانها در فضای مجازی مرا بر آن داشت که از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری استفتائی کنم که جوابی کوتاه و بلیغ داشت : در موارد مذکور تا یقین به چیزی پیدا نکردید برای کسی باز گو نکنید. تصویر افتاء منضم به متن سئوال و پاسخ معظم له در ذیل آمده است...
*جمع بندی :
علیرغم اینکه ترویج و نشر فرهنگ و ارزشهای دفاع مقدس کاری بسیار لازم و مورد تاکید رهبرمعظم انقلاب می باشد و ایشان از مشوقین اصلی نویسندگان ؛ هنرمندان و فرهیخته گان کشور برای حضور در این عرصه هستند اما تکیه کلام همیشگی ایشان پرهیز از تحریف ؛ فراموشی؛ اغراق و غلو در این مورد چه در بعدکاروانهای راهیان نور و چه در تهیه آثار مکتوب و سمعی و بصری بطور کلی بوده است. مطلب برای نوشتن زیاد هست و حقیر می دانم که وقت شما عزیزان مخاطب بسیار ضیق و ارزشمند ؛ لذا حسن ختام این مبحث ناقص را با فرازهایی از بیانات رهبری عزیز و استاد شهید مطهری ره به پایان می برم ؛ باشد که نواقص این نوشتار الکن را تکمیل کند.
*کاربرد معجزه و کرامت دربیان شهیدمطهری:
اگر ایمانِ جبری در کار باشد همه مردم میآیند ایمان میآورند ولی آن دیگر ایمان نیست. ایمان آن است که مردم از روی حقیقت و اختیار [گرایش پیدا کنند] و الّا- تعبیر خود امیرالمؤمنین است- خدا میتواند حیوانات را مسخّر اینها قرار بدهد........تا دیگر هیچ شکی برای مردم باقی نماند و اصلًا اختیار به کلی از بین برود. میفرماید در این صورت «لا لَزِمَتِ الْاسماءُ مَعانِیها» این ایمان دیگر ایمان نیست. ایمان آن ایمانی است که هیچ نوع جبری در کار نباشد. معجزه و کرامت هم در حداینکه دلیل باشد [اعمال میشود]. وقتی تا حد دلیل است قرآن میگوید آیه، معجزه، اما اگر از حد دلیل بیشتر بخواهند، میگوید پیغمبر کارخانه معجزه سازی نیاورده. او آمده است ایمان خودش را بر مردم عرضه بدارد، و برای اینکه شاهد و گواهی هم بر صدق نبوت و رسالتش باشد، خدا به دست او معجزه هم ظاهر میکند.
همین قدر که اتمام حجت شد، دیگر درِ معجزه سازی بسته میشود. نه اینکه یک معجزه اینجا، یک معجزه آنجا؛ او بگوید فلان معجزه را انجام بده، بسیار خوب، آن یکی پیشنهاد دیگر بکند، بسیار خوب (مثل این معرکه گیرها)،...... بدیهی است که مسأله این نیست. علی علیه السلام میگوید اگر اینطور میبود، دیگر ایمانها ایمان نبود.
جمله بعدش که محلّ شاهد من است این است، میگوید: خدا از اینجور تشریفات و تشکیلات و دبدبهها و طنطنهها هرگز به پیغمبرش نمیدهد، اینجور نیروها که واهمه مردم را تحت تأثیر قرار بدهد خدا به پیغمبران نمیدهد و پیغمبران هم از این روش پیروی نمیکنند.....
سیری در سیرهٔ نبوی، ص94-95 ( استاد شهید مرتضی مطهری 🏠)
*راهیان نور در کلام رهبری :
سعی کنید در تبیین، عنصر اتقان مطلقاً به دست فراموشی سپرده نشود؛ اتقان. اتقان خیلی مهم است. گاهی اوقات انسان خیال میکند برای شیرین کردن یک قضیه در چشم مخاطبین، باید آن را با پیرایهها و اغراقهائی بیامیزد؛ بعد که از یک افق بالاتری نگاه میکند، میبیند نه، این پیرایهها - چون مصنوع ما بود - نه فقط بر ارزش آن عنصر حقیقی نیفزود، بلکه گاهی از آن کاست. اتقان را در نظر بگیرید و روایت را روایت صحیح قرار بدهید؛ نگذارید روضهخوانی برای شهدا، به سرنوشت روضهخوانی برای سیدالشهداء (علیه الصّلاة و السّلام) - در دورههائی - دچار بشود. همان چیزی که هست را بیان کنید؛ منتها بیان هنرمندانه. ما میخواهیم کمبودهای هنرمندی خودمان را در تبیین حوادث عاشورا، با اضافه کردن افزودنیهای غیرلازم پر کنیم؛ در حالی که نه، اگر ما بلد باشیم و ما هنرمند باشیم، هیچ افزودنیای لازم نیست...ما اگر بتوانیم ابعاض و ابعاد حادثه را با نگاه هنرمندانه و با زبان هنرمندانه، ببینیم و تبیین و تصویر بکنیم، به افزودنی هیچ احتیاج ندارد؛ این افزودنیهای مضر و رنگآمیزیهای غیرلازم هیچ لزومی ندارد.(1)
«انتخاب راویانی که روزهای حساس و سرنوشت ساز دفاع مقدس را از نزدیک درک کرده اند»، ازتوصیههای دیگر رهبر انقلاب به دست اندرکاران برگزاری اردوهای راهیان نور است.(2)
گزارشگری برای راهیان نور با گزارشگری برای گردشگران معمولی بسیار متفاوت است زیرا در راهیان نور، محتوا باید مملو از تبیین و بیان حقایق، معرفت و نقاط برجستهی دوران دفاع مقدس باشد.
البته این موضوع به معنای اغراقگویی در مورد دفاع مقدس نیست بلکه باید دشواریها و برخی ناکامیها در کنار موفقیتها و نقاط قوت فراوان دوران دفاع مقدس بیان شود.
بیان حقایق دفاع مقدس موجب میشود که تلألؤ انسانهای ناب و شهدای دفاع مقدس نمایان شود. (3)
* پی نوشت :
1-بیانات در دیدار مسئولان مؤسسه روایت سیره شهدا ۱۳۸۹/۰۴/۱۴ 🏠
2-دیدار مسئولان اردوهای راهیان نور با رهبر انقلاب ۱۳۹۲/۱۲/۲۶ 🏠
3-دیدار دستاندرکاران راهیان نور با رهبر انقلاب ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ 🏠
* نمونه داستان در افسران جنگ نرم : 🏠
* معنی «غیب» -کتاب آزادی معنویص215-220( استاد شهید مرتضی مطهری 🏠)
البته این هم معلوم است که معنای اینکه قرآن میگوید «مؤمنین کسانی هستند که ایمان به غیب میآورند» این نیست که هر چیزی را که به شکل امر نهانی به ما گفتند، بگوییم ما مؤمنیم پس آن را قبول داریم. مثلًا فلان جن گیر میآید و میگوید من لشکری از جن دارم که چنین و چنان میکند، بگوییم: الَّذینَ یؤْمِنونَ بِالْغَیبِ، به ما گفته شده است که به غیب ایمان داشته باشید، پس ما باید به ادعای این جن گیر هم ایمان داشته باشیم! اینکه آن غیب چیست، در جاهای دیگر قرآن و در غیر قرآن توضیح داده شده است. نگفتم به هر ادعایی که به صورت غیب باشد باید ایمان آورد، بلکه نباید منکر غیب بود. منکر حقایق نهانی نباید بود. آزادی معنوی، ص: 217
دین از یک طرف ما را وادار میکند به عمل و کوشش و- به تعبیر امیرالمؤمنین- به خدمت، و از طرف دیگر میگوید پیوندها و رابطه هایی معنوی میان غیب و اینجا هست؛ تو دعا کن، تو بخواه، تو استمداد کن، از یک راه نهانی که خودت نمیدانی، به هدف و نتیجه میرسی. میگوید صدقه بده، از یک راه نهانی که تو نمیدانی رفع بلا میکند. دعا کن (که البته شرایطی دارد؛ اگر دعا با آن شرایط صورت بگیرد) شما از یک راه نهانی استجابتش را خواهید گرفت. تصمیم بگیر، از خداوند در کارها الهام بخواه، بعد میبینی در موقع معین، سر بزنگاه، خدا به قلب تو الهامی کرد، از غیب به تو مدد میرسد. آزادی معنوی، ص: 220