طنز جبهه؛ فکاهی یا هجو ارزشها- دیدگاه
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ
یااَبَالحَسَنِ یا عَلِیَّ بنَ موُسَی الرِضا
*بررسی داستانهای طنزدفاع مقدس
(این یک نظریه کاملا شخصی است و نظرات مغایرهم محترم هستند)
مدتی است علاوه بر مواجهه با آثار طنز سینمایی و تلوزیونی دقاع مقدس ؛ با نوع دیگری از آن باعنوان کتابهای طنزجبهه روبرو شده ایم؛ صرف نظر از واکاوی اخلاص و نیت نویسنده گان و ناشران اینگونه آثار که البته تا این لحظه سوءنیتی مشاهده نشده؛ بازخورد اینگونه کتب در ذهن مخاطب نوجوان و جوان امروز از اهمیت بیشتری برخوردار است و به عبارتی کودک و نوجوان امروز ما ؛ اولین شناختی که از حماسه دفاع 8 ساله پیدا می کند با چنین رویکردی است که در قالب فیلم و کتاب و البته سازگار با ذائقه کودک و نوجوان امروز؛ می باشد. اما این شناخت و آشنایی اولیه با این شکل و محتوا ؛ قادر نخواهد بود در آینده بین حماسه واقعی و آنچه که نونهال ما خوانده و دیده ارتباط منطقی و اصولی ایجاد کند.
اینکه در همان سالهای اولیه وقوع جنگ تحمیلی (صدام به نماینده گی استکبارجهانی علیه ایران) از آن به دفاع مقدس تعبیر شد و کماکان موسوم است؛ شباهتهای زیاد این حماسه قرن معاصر با حماسه حسینی در سال 61 هجری بود؛ که تمامی خصوصیات و ویژگی کربلای امام حسین علیه السلام را دارا بود و از اظطرار وحج و عروسی ناتمام گرفته تا هجرت و شهادت و اسارت و جانبازی و اطاعت از ولایت و استقامت و .... همه را درمتن خود دوباره در پیش چشم مردمان این زمان متجلی ساخت. برای کودکانمان علی اصغر و رقیه س ؛ برای نوجوانانمان قاسم بن الحسن وسکینه س؛ برای جوانانمان علی اکبر وا مام سجادع ؛ برای مردانمان امام حسین وعباس ع ؛برای پیرانمان حبیب و بریر و زهیر؛ برای زنانمان زینب و ام کلثوم س عترت خاندان مطهر پیامبر ص و خلاصه از همه قشری الگو در این کاروان عاشورایی اهلبیت ع وجود دارد. حتی جنس و حد و مرز شوخیهایی که اصحاب امام حسین علیه السلام از سرخوشی وصول به مقام شهادت از خود بروز می دادند را مشخص می کندو نه تنها آنرا مذموم نمی داند که بر وجاهتش نیز تاکید دارد.
بااین مقدمه نسبتا طولانی به مطالعه و بررسی چند داستان طنزجبهه و اینکه واقعا وجود این دسته داستانها تا جه حد ضرورت دارد؟ می پردازیم؛ مستدعی است ابتدا به مفهوم طنز و فکاهی از دیدگاه حضرت امام خامنه ایی در بالای مقدمه توجه نموده و سپس با این شاخص داستانهای مثال را بررسی کنید:
کلیک کنید
همانطور که ملاحظه می کنید؛ ادبیات و محاورات بکار گرفته شده در این نوع طنز هم از سطح پایین است و هم سعی در برجسته سازی عادات نادرست دارد ؛ و نمی توان به بهانه خنده گرفتن از مخاطب ؛ آنرا توجیه موجه نمود! نمونه دیگری از همین داستان و با کمی تغییر در شخصیتها به نام دوغ صلواتی نوشته شده که توصیه می شود در آدرسهای زیر مطالعه شود :
*داستان طنز دوغ صلواتی:
کلیک کلیک
*اگنون مثالی دیگر که دارای شاخصه ترویج عادات نادرست است (قلیان کشیدن در جبهه) و به نوعی اشتیاق جوانان ما را به مصرف دخانیات در جبهه را هم مطرح می کند:
و نمونه ای دیگر از این نوع به اصطلاح طنز ؟ که بیشتربه تمسخر و فکاهی شباهت دارد با عنوان شام چرخشی؛که پیشنهادمی شود در آدرس زیر مطالعه نمایید :
*داستان طنزشام چرخشی :
همجنین در ادامه بررسی داستانهای طنز دفاع مقدس به داستانی برخوردم به نام چرتگه ترکشی؟! که گرته برداری شده و ملهم از ضرب المثل معروف خیاط در کوزه افتاد ؛ می باشد و نویسنده باتطبیق فضای آن باجبهه سعی در داستان سازی کرده ؛ برای توضیح بیشتر و پرهیز از تفصیل ابتدا آدرس داستان طنزچرتکه ترکشی و سپس ضرب المثل قدیمی خیاط در کوزه افتاد را برای مراجعه و مطالعه قرار می دهم ؛لطفا حتما مقایسه کنید:
*ضرب المثل خیاط درکوزه افتاد :
و بی هیچ توضیح اضافه نمونه ایی دیگر را که بصورت فلش کارت در اردوههای راهیان نور و نمایشکاههای کتاب عرضه می شود و با استقبال هم روبرو شده ؛ ببینیدوبخوانید :
با مطالعه این داستان جز استهزاء و تمسخر حبهه چه چیز دیگری در ذهنتان متبادر می شود؟ رزمنده های 14-16ساله (جغله های جهادی) از نظرسنی چه سنخیتی با بعثیهای عراقی که غالبا درسنین بزرگسالی و با هیکل های تنومند بودند؛ داشتند که توانستند خودشان را عراقی جابزنند؟ رزمنده های ایرانی اینقدر هالو بودند که فرق زبان و لهجه عربی را با فارسی آمیخته با چند حرف ال (الف و لام ) در اول جملات را نمی فهمیدند؟ در آن روزهای سخت و تحریم مهمات و اقلام تدارکاتی جبهه ها ؛ ترویج اینکه برای شوخی های بی معنی اینقدر راحت فشنگ و مهمات گرانبها و ارزشمند را هدر می داده اند چه توجیهی دارد؟ و ....
در همین خصوص بیاد مقاله ایی از فرزند شهید احمدکشوری افتادم که قسمتی از آنرا به جهت اطلاع از نگرش خانواده شهدا نسبت به این مقوله (طنزواستهزاء) آورده ایم
در پایان متذکر می شوم که در این بررسی و مقایسه طنز دفاع مقدس؟! ما بدنبال اثبات صحت و سقم و سند و مدرک اینگونه داستانها نیستیم ؛ چه بسا محقق شده باشند ؛ درپی نفی وجود و حضور افرادی در هیبت اخراجیها و نوجوانان شوخ و داش مشتیها ولمپنها و... هم نیستیم که در طول 8 سال جنگ و عرض 1300 کیلومترمرز جغرافیایی قطعا مواردی در قالب سرباز؛ کادر؛ نیروی خدماتی و راننده و ... به جبهه اعزام شده اند؛ اما برجسته کردن نقش و حضور ایشان را ضروری نمی دانیم ؛و همچنین هیچگونه اظهار نظری متوجه نویسندگان اینگونه طنزها نیست و صرفا پاسخ به این سئوالات ضرورت پیدا می کند که :
*فلسفه وجودی و چرایی نیاز به طنزدفاع مقدس و اینکه اساسا طنز به این شکل(فکاهی) و دفاع مقدس(عاشورایی) با هم قابل جمع هستند؟
*آیا از نشر و تولید اینگونه آثار نتیجه مطلوب که همانا فرهنگ سازی و شناساندن حماسه راستین و ناب دفاع مقدس به نسل حاضر و نسلهای بعدی است؛ حاصل می شود؟
*آیا صرف پرفروش بودن وپرتیراژ بودن اینگونه آثار که غالبا مصرف کننده گانش افرادی هستند که هیچگونه شناختی از حقیقت و چرایی دفاع مقدس ندارند؛می تواند دلیلی بر وجاهت آن داشته باشد؟
وآخردعواناان الحمدلله رب العالمین
2-داستانهای اکبرکاراته و الاغش در جبهه :
3-کیفیت و کمیت آثارطنز دفاع مقدس:
4- مصاحبه با نویسندهءطنز اکبرکاراته درجبهه:
5- انتقادسردارقربانی از اخراجی ها:
6- مخالفان اخراجیها؛ پرستویی، مجیدی، قالیباف... :
*واژه نامه :
طنزدرلغت : طنز واژهای عربی است و در لغت به معنای سرزنش، تمسخر، طعنه، تهمت، سخن رمزآلود (فرهنگ عمید) افسوس کردن و عیبجویی آمده است (فرهنگ دهخدا)
فکاهی درلغت : فکاهی منسوب به فکاهة. || (اِ) نوشته ها و گفته هایی که سبب خندانیدن دیگران شود. ج ، فکاهیات .(فرهنگ دهخدا)
(صفت نسبی، منسوب به فکاهَة) [عربی:فکاهیّ]دارای حالت خنده یا شوخی، بهویژه در مورد گفتار یا نوشتار.(فرهنگ عمید)؛بذله؛لطیفه؛شوخی (المعانی)
هجو در لغت : به معنای عیب کردن و برشمردن عیب و ناسزاگویی آمده است*هجو، کلامی است یورشبر و پردهدر. زشتیها را بزرگنمایی میکند؛ خواه زشتی رفتار و پیکر باشد، خواه کاستیهای روح. واژگان در هجو برهنهانددر این شیوه گفتاری از دشنام سربرنمیتابد*از نظر نکوبخت هجو عبارت است از «توصیف ناسزا و مذمت و بدگویی از مطلوب و محبوب کسی، برشمردن و بزرگنمایی عیبهای پیدا و پنهان کسی و نفی مکارم و تحقیر کسی...
هزل در لغت :به معنای بیهودگی و سخن بیهوده که خلاف جد است نیز گرفتهاند. دهخدا مینویسد:«هزل آن است که از لفظ، معنای آن ارائه نشود نه معنای حقیقی و نه مجازی و آن ضد جد است».
ایرج پزشکزاد در این باره مینویسد: «هزل با تعریف مذکور، خویشی نزدیکی با IRONY پیدا میکند که از جمله ابزارهای مورد استفاده طنزپردازان غربی است (با اندکی تغییر).»
دهخدا ادامه میدهد:«در اصطلاح اهل ادب، شعری است که در آن کسی را ذم گویند و بدو نسبتهای ناروا دهند یا سخنی است که در آن مضامین خلاف اخلاق و ادب آید».