* ایثارگری، به معنای رفتارهای غیرعقلانی نیست
صفحه 264/کوچه نقاشها
من و اصغر؛قدم زنان آمدیم لب کانال.زیرسقف آسمان راه رفتیم. آسمان پرستاره وسیاره بود.یک جاایستادیم.داشتم آسمان را نگاه میکردم که اصغریکدفعه دست بردتویقه اش؛پلاکش را کندودر دستش گرفت.تعجب کردم.گفتم:((ا...چی کارمیکنی؛اصغر؟
باحالت عجیبی که هرگزتا آن موقع ندیده بودم:گفت:((شهادت هم یه جورشهوته.می خوام گمنام بمیرم تااسیر این شهوت نباشم.)) ..........................................
همینطورکه نگاهش میکردم؛پلاکش را انداخت توی کانال ماهی.با ناراحتی گفتم:((بابااصغر؛چی کارکردی؟اگه طوریت بشه؛باهمین پلاک پیدات می کنن. چرا انداختیش؟))
گفت:((حتی به اون هم نمی خوام وابسته باشم.)) ((شهیداصغرارسنجانی فرمانده گردان میثم- فروردین 1366 عملیات کربلای 8))خاطرات سیدابوالفضل کاظمی
ایثار و فداکاری یکی از مشخصه های مهم فرهنگ اسلام می باشد که جلوه های آن را می توان در عرصه های مختلف از جمله عرصه های جهاد و دفاع مشاهده کرد. تاریخ اسلام نیز سرشار است از رفتارهایی که در آنها ایثار، فداکاری و گذشت، به صورت کامل موج می زند، اما در این میان نکته مهمی وجود دارد و آن این است که ایثارگری در اسلام، به معنای رفتارهای غیرعقلانی نمی باشد، چراکه اساسا دین اسلام دین غیرعقلانی نمی باشد و از این روی نباید کاری کرد که مغایر با احکام مسلم عقلانی است، به عنوان مثال رفتن رزمندگان به خط مقدم بدون اینکه آموزش نظامی دیده باشند جز انداختن خود در مهلکه که خداوند متعال در قرآن کریم آن را منع کرده[1] ثمره ای ندارد و کسی که به این ترتیب جان خود را در معرض خطر قرار میدهد هرگز فداکار نخواهد بود، همچنین بی اعتنایی به اجازه فرماندهان جز اختلال در نظم لشکر که در شرایط جنگی عنصر حیاتی می باشد، مغایر با هدف ایثارگری و فداکاری است که نه تنها جان خود فرد را در معرض خطر قرار میدهد بلکه میتواند منجر به آسیبهای جدی به کلیه نیروهای خودی شود. ریختن آب از قمقمه ها و رفتن با لبان تشنه به جبهه در اوج تابستان نیز اگر رخ داده باشد، اقدامی کاملا فردی می باشد که لزوما کار مثبتی نمیباشد تا اینکه به عنوان الگو قرار گیرد، چرا که اول، اگر حضرت عباس ع اقدام به این کار نموده و تاریخی که در این زمینه نقل میشود صحت داشته باشد، صرفا به این دلیل بود که وی امام خود را مقدم بر خود میدانست و با توجه به اینکه او برای بردن آب برای امام و اهلبیت ع به آنجا رفته بود راضی نبود که پیش از امام خود، آب بنوشد و به همین دلیل اگر آب را به خیمهها می رساند و امام ع سیراب می شد خود او نیز از آب استفاده میکرد، از این روی اقدام حضرت عباس ع اقدامی اخلاقی و عقلانی بود که مبتنی بر امام شناسی او بود، دوم، تلاشی که امام حسین ع و حضرت عباس ع برای به دست آوردن آب انجام دادند حاکی از این است که تلاش برای به دست آوردن آنچه باعث تقویت نیرو میشود همچون آب، اقدامی است که سیره اهل بیت ع آن را تأیید میکند و این سیره مغایر است با هدر دادن آنچه نقدا موجود است و استفاده از آن موجب افزایش توان رزمی رزمنده میشود، به ویژه اینکه آنچه در جبهه های جنگ اهمیت داشت علاوه بر ابعاد روحی و معنوی جبهه ها، ثمر دادن این همه تلاشها بود که این هدف نیز مقدماتی همچون داشتن بنیه لازم برای نبرد داشت و به همین دلیل اگر رزمنده در جبهه حضور داشته باشد باید از ابزارهایی که برای تقویت بنیه نیازمند آن است و در اختیار دارد بهره بگیرد، نه اینکه داشته های خود را نیز هدر دهد، مگر اینکه این کار، هدف بزرگتری در پی داشته باشد مثل اینکه رزمنده ای اطمینان دارد که تا دقایقی دیگر شهید خواهد شد و به دلیل کمبود آب، قمقمه آب خود را به رزمندگان دیگر به ویژه مجروحان میدهد و خود بدون آب به میدان میرود و یا رزمنده ای در شرایط کمبود شدید آب، به جای اینکه خود از آن آب بنوشد، قمقمه خود را در اختیار رزمندگان دیگر قرار میدهد که این اقدام، در واقع همان ایثار و مقدم داشتن دیگران بر خود میباشد که در قرآن کریم[2] نیز بدان تشویق شده است و ترویج آن نیز اشکالی ندارد.
بنابراین رزمندگان ما غالبا اهل اقدامات نامعقول نبودند و اگر اتفاقاتی از این دست نقل میشود، رفتارهای شخصی است که قابل الگوبرداری نمیباشد، چرا که با اصول و مبانی دینی دیگر تعارض پیدا میکند، مگر اینکه این تعارض، ظاهری بوده و با تأمل عمیقتر و در نظر گرفتن هدفهای مهم مبتنی بر عقلانیت از این اقدام، در نهایت دریابیم که این کار موجّه بوده است همچون داوطلب شدن برای انجام عملیات شهادت طلبانه در شرایطی که ابزاری جز این گونه عملیات وجود ندارد با هدف ضربه زدن به دشمن، انداختن ترس در دل و جان آنها و دادن این پیام که رزمندگان در راه دفاع از حق، حاضرند جان خود را فدا نمایند و در این مسیر کمبود اسلحه و تجهیزات نمیتواند خللی در اراده آنها ایجاد نماید و عقلانیت این رفتار زمانی آشکارتر میشود که دریابیم اگر این اتفاق رخ ندهد، دشمن چنان احساس قدرتی می کند که ممکن است جان همه رزمندگان را بگیرد در حالی که با این اقدام، جان اکثر رزمندگان حفظ شده و دشمن نیز علاوه بر صدمات مادی و انسانی، ضربه روحی سنگینی دریافت می کند که توان عملیاتی او را به شدت تحلیل می برد.
[1] بقره/195، وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة یعنی : وخویش را بدست خود به هلاکت نیافکنید.
[2] حشر/9، وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَة، یعنی: دیگران را بر خود مقدم می دارند با اینکه خود احتیاج دارند.
از همراهان و منتقدین همیشگی در خواست می شود از بذل نقطه نظرات سدیدشان ذیل این یادداشت دریغ نفرمایند . وفقکم
👇 مقالات مرتبط
- شبهات و تحریفات در روایت راویان راهیان نور